تا وقتی مربیان، تحصیلات آکادمیک ورزشی نداشته باشند دورههای مربیگری، عملا کاربردی نخواهد داشت. در بین دانشجویان خودم افراد زیادی هستند که برای افزایش سطح تحصیلات و کسب بازار کار بهتر، از این سهمیهها استقبال کردهاند و معمولا دانشگاه آزاد، بهتر این افراد را پذیرش میکند زیرا قهرمانان در طی تحصیل باید در اردوهای مختلف شرکت کنند و ممکن است نتوانند در تمام کلاسها شرکت داشته باشند. دانشگاه آزاد در این زمینه همکاری بیشتری انجام میدهد اما دانشگاه دولتی قوانین دست و پاگیرتری دارد.
درمجموع، دیدگاههای علمی در ورزش ایران خیلی جدی نیست و با اینکه برنامههای مشخصی توسط هیات دولت در وزارت ورزش و جوانان مدون شده است ولی بسیاری از بخشنامههای مصوب شده، عملی نیستند زیرا نسبت به ورزش دیدگاه علمی ندارند تا بتوانند قهرمانان را به سطحی برسانند که به طور علمی در ورزشِ قهرمانی کشور وارد شوند و در این زمینه گام بردارند.
مشکل اصلی ما این است که از تکنولوژی روز ورزش خیلی دور هستیم و به همین دلیل گاهی مشاهده میکنیم، مدالهایی که در رشتههای ورزشی مختلف کسب میکنیم، تصادفی هستند و توسط افرادی که خودشان استعدادی داشتهاند، به دست آمدهاند و پس از اینکه این افراد از ورزش کنار بروند، دیگر فردی را در این عرصه نداریم که از این جمله میتوان هادی ساعی را مثال زد.
کشورهای اروپایی از یک روال علمی استفاده کرده و قهرمان تولید میکنند. برای آنها مهم نیست که یک نفر چند سال میتواند مدال کسب کند، مهم این است که این فرد میتواند پشتوانهای برای افرادی باشد که بهتر از وی عمل کنند و مدال بگیرند. این نتیجه ساپورت علمی قهرمانان است.
مدارک مربیگری به طور علمی مجهز شدهاند ولی این روال درستی نیست؛ خود من برای دروس فیزیولوژی، طراحی، تمرین و استعدادیابی به عنوان مدرس سطوح مختلف این کلاسها بودهام. عمدتا یک سطح علمی به مدرک مربیان افزوده میشود ولی عملا چیزی یاد نمیگیرند. این دورهها زمانی موثر است که فرد اطلاعات مکمل زیادی داشته باشد تا بتواند از آن استفاده کند وگرنه با چند ساعت گذراندن کلاس، نمیتوان به این علوم مسلط شد و برگزاری این کلاسها بدون تحصیلات دانشگاهی در این زمینه، فایدهای ندارد. دانشجویان ما این دروس را در چند واحد و طی چندین ترم میگذرانند و نمیتوان همه این موارد را در دورههای چند روزه آموزش داد و یاد گرفت.
باید سهمیهها بیشتر از این باشد و جذابیت ایجاد شود تا قهرمانان تمایل پیدا کنند به این سمت حرکت کنند. در حال حاضر بیشتر قهرمانان به توصیه مربیان یا اساتیدی که با آنها در ارتباط هستند به تحصیل ترغیب میشوند و خودشان شناخت و آگاهی از وجود چنین سهمیههایی ندارند. باید مشوقهایی در این زمینه وجود داشته باشد. به هر حال هر چه تعداد بیشتری قهرمان برای تحصیل مراجعه کنند، بروندهی آن این است که قدرت مانور بیشتری برای انتخاب بهترینها داریم که در پیشبرد ورزش قهرمانی کشور موثر است. البته وقتی قهرمانان ورزشی در دانشگاه پذیرفته میشوند، باید در کسب علم تلاش بیشتری داشته باشند و از رانت قهرمانی خود به بهانه تمرین و اردو برای فرار از کلاسهای درس، استفاده نکنند.
باتوجه به اینکه در چندین دانشگاه تدریس کردهام، بین هفت یا هشت درصد از دانشجویانم از این طریق وارد دانشگاه شدهاند که درصد کم و انگشتشماری است. باید برنامههای خاصی وجود داشته باشد که این افراد را شناسایی کنند. به نظر من باید پروسهای وجود داشته باشد که افراد را ملزم به تحصیل کند. در این زمینه ممکن است مشکلات اشتغال و درآمد این افراد نیز وجود داشته باشد که باید ساپورت مالی شوند.
میتوان به جرات گفت که بیشتر قهرمانان ما پس از بازنشستگی وارد عرصه مربیگری رشته خود در سطح ملی میشوند اما متاسفانه به علم و تحصیل مجهز نیستند و به همین دلیل مرتب در مدالآوریهایمان افتوخیز داریم. براساس پژوهشهای علمی، افتوخیز در مدالآوری و قهرمانی و تصادفیبودن، نشاندهنده این است که سیستم، علمی نیست. سیستمی که به شکل علمی کار میکند، معمولا ثابت است و افتوخیز چندانی ندارد. کشورهای زیادی هستند که به این شیوه کار میکنند و تعداد مدالهایشان در المپیک یا سایر رقابتها را از قبل میتوان حدس زد.
-
مطالب اخیر
دیدگاههای اخیر
- admin1 در سوابق و فعالیت ها
- علبخانی هستم سالن شاهین شهر در سوابق و فعالیت ها
- admin1 در تماس با من
- حمید فتاحی در تماس با من
- admin1 در سوابق و فعالیت ها
آمار سایت