دیشب اگر نخواهیم بگوییم جنجالیترین، شاهد یکی از جنجالیترین مناظرههای تاریخ فوتبال کشور بودیم. مناظرهای که اگرچه شرایط حاکم بر آن روایتگر ناکارآمدیها و بیکفایتیها و کتمان حقایق بود اما آنچه مشخص است دیشب علیرغم تمامی تلخیها، یکی از درخشانترین شبهای تاریخ فوتبال ایران بود. شبی بود که کارآمدی بر ناکارآمدی، شفافیت بر عدم شفافیت، صراحت علیه کتمان حقیقت و بازی کردن با کلمات قامت راست کرده بودند. شبی بود که علیرغم ناامیدیها، کورسوی امیدی از قرار گرفتن فوتبالمان در مسیر صحیح، مشاهده شد. درست است که بیتردید قهرمان مناظره دیشب حسین قربانزاده بود و با تسلط کامل خود توانست مناظره را به دور از فضای احساسی و در شرایط کاملا منطقی جلو ببرد، اما نمیتوان از نقش محمدحسین میثاقی مجری برنامه فوتبال برتر غافل شد. میثاقی بدون اینکه مداخلههای بیمورد داشته باشد، جلسه مناظره شب گذشته را باتجربه بالای خود راهبری کرد و برخلاف همتاهای خود که به قصد ایجاد دیالوگ و با دخالتهای بیمورد در صحبتهای طرفین، معمولا از کیفیت مطالب مناظره کننده یا مناظره کنندگان میکاهند، بیشترین بهرهوری را از مناظره دیشب دریافت کرد.
حتی چینش نفرات در مناظره دیشب و اینکه خود را در وسط کادر نگذاشته بود، نیز حکایت از هوشمندی میثاقی و کارگردان برنامه داشت و به نوعی میدانستند که تسلط قربانزاده او را به نفر اول مناظره تبدیل خواهد کرد. نکته مهم دیگر، انتخاب درست موضوع برنامه توسط میثاقی و دست اندرکاران برنامه فوتبال برتر بود. برای آنها شاید جذابتر، راحتتر و پربیننده تر این بود که با دعوت از دو نفر از باشگاه استقلال به عنوان مثال همین آقایان فتح الله زاده و مظلومی و انجام گفتوگو بدون حضور نماینده سازمان خصوصی سازی برنامه دیشب را شروع میکردند و درن هایت با روی خط آوردن چندین بازیکن و گلهمندی آنها از وضع مدیریت باشگاه و عدم حضور در آسیا و ایجاد درگیری گسترده میان بازیکنان و مدیریت باشگاه بر روی آنتن، هم تیم استقلال را به حاشیه میبردند. این روش کمترین آسیب آن این بود که در ادامه فصل نتیجهگیری استقلال دچار اختلال میشد و همچنین درخصوص عدم حضور استقلال در آسیا همه چیز مسکوت باقی میماند تا خوراک خبری برای برنامههای بعدی باقی بماند. کمترین دستاورد میثاقی و برنامه فوتبال برتر این بود که دیشب توانستند برای همیشه خط بطلانی بر مدیران به اصطلاح ورزشی که دوران آنها به سر رسیده است بکشند. میثاقی همچنین با دعوت از پرویز مظلومی به تمامی پیشکسوتان هشدار داد هرگونه پذیرش مسئولیت درصورت عدم تخصص میتواند منجر به عواقب ناخوشایندی برای فرد مورد نظر از لحاظ حقوقی گردد. هرچند که مناظره دیشب گویای طنز تلخی بود اما همه ما امیدوار شدیم به روزگاری که مدیران حرفهای و کارآمد به جای مدیران به اصطلاح ورزشی سکان هدایت باشگاهها را به دست بگیرند. آن روز قطعا فوتبال ما نه تنها در همه ردهها در آسیا حرف اول را میزند، بلکه در سطح جهان نیز مثل فوتسال و فوتبال ساحلی درخشان خواهد شد. به امید آن روز
از چه بنویسیم و از که گلایه کنیم؟! از کسانی که به ما وعده ستاره سوم را دادند اما بی تدبیریشان برای سومین بار استقلال را در دو دهه اخیر از حضور در آسیا محروم کرد؟
از چه بگوییم؟! از وعده های اقتصادی نسنجیده مدیرانی که تخصصی در مدیریت و اقتصاد ندارند؟! از” متافلس” *؟! از پفک آبی؟! از وعده پوچ اعطای وام ازدواج به هواداران؟! از وعده آبی پوش کردن مسی و تست گرفتن از رونالدو؟! از اظهار نظرها و جدالهای بی موقع مدیران گذشته و گذشته تر و فعلی و آینده و آینده تر استقلال؟! از رجزخوانی مدیران استقلال برای یکدیگر در برنامه های تلویزیونی؟!
در دایره المعارف استقلال، خوشیها زودگذرند. یک به یک نام میبرم، خوشی بعد از صدرنشینی با استرا ( در شبی که او عزم بازگشت به رم را داشت)، خوشی بعد از برد در دربی نیمه نهایی جام حذفی و صعود به فینال که با اقدام عجیب مدیرعامل وقت به تلخ کامی تبدیل شد، قهرمانی بی شکست (و سپس اشکهای فرهاد که خبر از جدایی میداد) و…
حالا احتمالا کریستیانو رونالدو یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ فوتبال به آزادی میآید اما خبری از پرافتخارترین تیم ایران در آسیا نیست . اینجا استقلال است میترسیم دلبسته شویم چون از شعف رابطه از راه دور با ستارههای زمین و نیمکت خاطره خوشی نداریم. از سرحال ترین تیم ایران میترسیم، از ساپینتو میترسیم، میترسیم به او هم دلبسته شویم و او هم برود. اینجا استقلال است یا خیلی زود ترکش میکنند یا خیلی دیر. بازهم میگویم، میترسیم از عارف، میترسیم از محبی، میترسیم از قایدی، میترسیم از یامگا ….
گمان میکنم با اتفاقاتی که در چند هفته گذشته افتاد برهمگان روشن شده باشد که مدیر فوتبالی سرابی بیش نیست. اصلا اهمیتی ندارد مدیر بداند یازده بازیکن در زمین هستند یا دوازده بازیکن. باشگاهها نیازمند مدیرانی هستند که تخصص و مهارت مدیریت داشته باشند. دلسوز باشند. تدبیر و انگیزه داشته باشند. از همه مهمتر، استراتژی داشته باشند. همانطور که یک مدیر قوی نمیتواند بهعنوان مهاجم بازی کند، قطعا یک مهاجم هم نمیتواند مدیرعامل یا عضو هیئت مدیره باشد. شاید در نقد مطالب بنده گفته شود الیور کان دروازه بان اسطوره ای بایرن هم مدیرعامل این باشگاه است که باید گفت الیور کان در یک پروسه بلند مدت و پس از تحصیل دروس مدیریت در مدارس کسب و کار هاروارد و استنفورد، به مدیرعاملی بایرن مونیخ رسید. عجیب است بهترین مدرسه کسب و کار ایران یعنی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف از سال ۷۹ تاسیس شده است، اما حتی یک مدیر ورزشی در طول این سالها از فارغ التحصیلان این دانشکده یا سایر دانشکدههای برتر نبوده است. عجیب است کسانی که حتی سه واحد از دروس مدیریت را پاس نکرده اند بر سکان مدیریت استقلال تکیه زده اند.
در فوتبال ما، مدیر الف میرود، مدیر ب میآید، سپس نوبت مدیرهای ج و د میشود و دوباره مدیر الف میآید، بعد از مدیر الف، درنهایت، نوبت به مدیر ب میرسد. ما نه تنها در جام جهانی پیر ترین تیم جام را داشتیم، در مدیریت فوتبال نیز پیرترین تیم را داریم. آدمهای آنالوگ در دوره دیجیتال.
هرچه که هست امیدواریم سکان مدیریت استقلال به دست نخبگان و فارغ التحصیلان دانشگاههای برتر بیفتد. امیدواریم هدایت استقلال بهدست مدیرانی بیفتد که در کسب و کار خود بسیار موفق هستند و نه مدیرانی که گذشته ناموفقی داشته اند. امیدواریم همانطور که اکوسیستم استارتاپی ایران بواسطه تدبیر مدیران جوان و خردمند درخشان است، فوتبالمان هم درخشان شود.
سخن را کوتاه میکنم ، مسیر مشخصتر از چیزی است که فکر میکنیم اما درختها نمیگذارند جنگل را ببینیم. *مدیرعامل استقلال در برنامه فوتبال برتر با اشاره به برنامههای بزرگش برای استقلال اعلام کرد قصد دارد برای اولین بار از متافلس (همان متاورس) برای استقلال پول دربیاورد.
این شاید جنجالیترین شب برنامه فوتبال برتر بوده باشد که با حضور حسین قربانزاده، علی فتحاللهزاده و پرویز مظلومی با اجرای محمدحسین میثاقی روی آنتن رفت.
این برنامه با موضوع اصلی حذف استقلال از آسیا برگزار شد و چند محور مهم داشت: بدهیها، ابهامها و اشتباهها. همین سه محور کافی بود تا حاضران با اظهارات جنجالی، یکدیگر را متهم کنند که در این بین، مدیرعامل استقلال بیشترین اتهام را متوجه خود دید.
با این حال و در این بین، جملات و بحثهای طرفین، نکات جالبی را در خود داشت که از شب گذشته در فضای مجازی دست به دست شد و حالا بخشهای جالب این مصاحبه حدود دو ساعت و نیمه، آورده شده است.
* از زمین فوتبال تا دادستانی و دادگاه پرویز مظلومی و اولین جملات به قربانزاده: ما تا کلانتری نرفتیم حالا باید برویم دادستانی، نمیدانم لابد دزدی کردیم. آقای قربانزاده از ما شکایت کرده، ما راجع به ایشان خیلی حرف داریم، ایشان خیلی اتهام زد، او همیشه در تلویزیون است، در بورس کاری ندارد که همیشه در تلویزیون است؟ من ۵۰ سال در این فوتبال بودم کلانتری ندیدم حالا باید بروم دادستانی. قربانزاده در پاسخ به مظلومی: من مجبورم حرفهای تکراری بزنم برای باشگاه بی در و پیکری که اساسا آشفتگی مالیاش در تاریخ بیسابقه است. آشفتگی مالی طوری است که امکان ندارد شما این باشگاه را به یک خارجی نشان بدهید، باور کند که آنها از مالیات معاف بودند اما حتی اظهارنامه پر نمیکردند. میثاقی در واکنش به حرفهای مظلومی: شاید جایگاهتان درست نیست، قبلا جایگاهتان به عنوان سرمربی درست بود این همه برد آوردید و به عنوان بازیکن گل تاریخی را زدید اما شاید الان جایگاهتان درست نیست.
* پیشنهاد مدیرعاملی در پرسپولیس فتح الله زاده: از ۹۰ درصد باشگاههای لیگ برتری از جمله پرسپولیس، در زمان مهرعلیزاده پیشنهاد داشتم اما استقلالی دو آتشه هستم.
* خانه خاله و حذف از آسیا فتح الله زاده در مورد حذف از آسیا: [آسیا را] ۹۰ درصد از دست دادیم، ۱۰ درصد من یک نامهای نوشتم به کنفدراسیون فوتبال آسیا که 15 روز تعطیلی است و امکان اینکه پولی که در این اندازه میخواهیم بفرستیم، برای ما مهیا نیست و به استراماچونی هم نامه زدیم که یک کشوری را معرفی کنید که ما نقدی بدهیم. جواب این نامه ۵۰-۵۰ است. پاسخ میثاقی: ای اف سی هم میگوید عه پس من دو هفته وقت میدهم؟ ای اف سی است، هیئت فوتبال تهران نیستها… . فتحاللهزاده در پاسخ به نتایج تلاشش: من رفتم تمام مسئولان کشور را ملاقات کردم و دستور گرفتم اما این زمانبر است تا به اجرا برسد. متاسفانه ما زمان نداشتیم. ما پول را که نبردیم خانه خاله خرج کنیم.
* کنایه به فتحاللهزاده: در بیابان شن کم میآوردی! قربانزاده در شروع صحبت: هیچ فرقی بین آقای فتحاللهزاده، درویش و آجورلو در مسند مدیریت دولتی وجود ندارد. چون مدیریت دولتی مثل بیابانی است که اگر در اختیار دولت باشد، شن کم میآورد، باشگاه استقلال هم اینطوری است که اگر هزار میلیارد هم اگر ریخته میشد در این باشگاه، باز میرسید به استراماچونی میگفت پول ندارم.
* سینما: آرتیست و فیلم قربانزاده در مورد پول محبی: باشگاه آشفته اینطور است که ۲۵۰ هزار دلار از صرافی شربیانی برای محبی و سانتاکلارا میگیرد، ۹۰ هزار دلار مینشیند در حساب [باشگاه پرتغالی]، ۱۴۰ هزار دلار را باید دنبالش بگردیم، میگویند هست و میدهیم اما چرا در حساب ضبط و ثبت نیست؟ قربانزاده در مورد صورت مالی سال ۹۲ استقلال: این سند دریافت یک میلیارد تومان برای چکهای شخصی است. آقای فتحاللهزاده اگر حرف من اشتباه باشد، من فردا از سازمان خصوصیسازی استعفا میدهم و میروم (فتحاللهزاده: نه نگو!). آقای نیازی کارمند شما در روزنامه است و این چکها را پیگیری کرده، شما چکها را زمانی که باید سوراخ و بایگانی میکردی، نباید چکها دست شما میماند، دست شما امانت بود.
پاسخ فتحاللهزاده: بگذار من یک توضیحاتی بدهم، آقای دکتر شما این چیزهایی که میگویید… ما که اینجا فیلم بازی نمیکنیم و آرتیست هم نمیخواهیم، شما اصلا حق نداری این چیزها را اینجا مطرح کنید، شما چه کارهاید؟ ما اگر اشکالی داریم، شما باید بروی دادگاه آنجا مشخص کنی. چرا این دروغ را میگویید؟ زشت است این حرفها. شما یک سال صحبت کردی، من هیچی نگفتم…
* جنجالیترین اتهام: پول بدید، اما دو بار نگیرید! فتحاللهزاده در مورد بدهی به چشمی: آقای روزبه چشمی پول میخواست، میگفت ندهید بازی نمیکنم. حقش را میخواست، باشگاه به او ۲٫۵ میلیارد چک داد. خب پولش را میخواست، ندهید نمیرود بازی کند. اینها را میفهمی؟ اینها را باید کارشناس ورزشی بیاورید صحبت کند نه ایشان که اصلا هیچ اطلاعاتی از ورزش ندارد و نمیفهمد ورزش چیست. فقط بلد است داد بزند همه را محکوم کند. الان زنگ بزن به آقای چشمی… ندهم به روزبه چشمی؟
قربانزاده: بدید، بدید، ولی دو بار نگیرید. آقای فتحاللهزاده بدهید اما دو بار نگیرید.
میثاقی: روزبه چشمی پیام داد و گفت هیچوقت نگفتم که اگر پول ندهید بازی نخواهم کرد. روزبه چشمی: سلام عرض میکنم خدمت شما. من با تاخیر ۲-۳ ماهه بعد جام جهانی این پول را گرفتم. اما آنجایی که گفتند من گفتم اگر پول نگیرم بازی نمیکنم، این برای من سوال است. من در این ۷-۸ سال هیچ نفری نمیتواند پیام و صدایی از من بدهد که من همچین حرفی زده باشم. فتحاللهزاده: من جوابش را بدهم؟ من سلام عرض میکنم خدمت شما، من نگفتم که تو پول زیاد یا اضافه گرفتی و نگفتم بازی نمیکند. گفتم اگر به بازیکن پول ندهی نمیآید بازی کند. روزبه چشمی: مگر الان که بازی کردیم همه چیز طبق قرارداد انجام شده؟
* این قسمت: حرفهای من کشکی نیست! فتحاللهزاده: حرفهای من ورزشی است، تخصصی است، کشکی که نیست. میثاقی: این بحثها کاملا مالی است، اورلپ و پاس تو در که نیست. فتحاللهزاده: حتی قاضی نمیتواند در تلویزیون اتهامی به شما بزند، من قطعا از آقای چیز (قربانزاده) شکایت خواهم کرد به خاطر اتهاماتی که زده. باید ثابت کنید من ۴۰۰ میلیون دادم و ۱۰ برابر گرفتم.
* اینجا یا جای من است یا شما! فتحاللهزاده: ثابت کنید که من دو بار چک گرفتم! میثاقی: گفتند من اصلا میروم از خصوصیسازی اگر غلط باشد. فتحاللهزاده: نه نمیخواهد برود. اما عقلش را ندهد دست این آدمها. این ۴ چک را از من گرفت، نه از باشگاه. قربانزاده: شما از کی گرفتی؟ فتحاللهزاده: خودم. قربانزاده: نه شما از باشگاه گرفتی، فردا ثابت میشود. شما دو بار گرفتی، دو بار گرفتی. فتحاللهزاده: اگر ثابت کنی من هم همین فردا باشگاه را ول میکنم میروم. قربانزاده: فردا یا من نیستم یا شما.
* ماجرای ماشینهای ثبت نامی میثاقی: هیئت مدیره استقلال ماشین گرفته؟ مظلومی: ماشینها که اصلا ربطی ندارد، کل پول را افراد دادند و باشگاه یک قرون به کسی کمک نکرد و پولش را بیشتر هم نگرفت. ما تقاضا کردیم به کارمندان هم ماشین بدهند، این کمکی است که در باشگاه وجود دارد.
* انشالله گربه است! قربانزاده: من نمیتوانم چشمم را ببندم و بگویم انشالله گربه است. مسئله مالی قابل اغماض نیست. قربانزاده: هیئت مدیره متولی دارد و متوالی باید هم در انتخاب دقت کند و هم نظارت داشته باشد. قربانزاده: استقلال ۲۰ مدیرعامل داشته و هرکسی آمده مجبور شده بدهی قبلی را بدهد.
* فتحالله: ۲۵۰ هزار دلار را نگرفتم / گرفتم قربانزاده: باشگاه شارلروا ۲۵۰ هزار دلار باید به ایران میداده، آقای آجورلو با صرافی شربیانی کار میکرده. این صرافی پول را نقدی به شما داده. فتحاللهزاده: نه نه نه، نداده به ما. آقای شربیانی به ما بدهکار است. قربانزاده: 250 هزار دلار حسینزاده را شما گرفتید؟ فتحاللهزاده: نه نه نه نگرفتیم، بدهکار است به ما. قربانزاده: شما ۲۵۰ هزار یورو از صرافی شربیانی گرفتید. این صحت ندارد؟ فتحاللهزاده: نه نمیگویم صحت ندارد… میثاقی: الان گفتید نگرفتید که!
* صرافی مورد نظر فتحاللهزاده قربانزاده: شما صرافی معرفی کردید؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: معتبر است؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: اسمش را میتوانید بگویید؟ فتحاللهزاده: اسمش… میثاقی: اسمش را نمیدانید؟ چون مهم است. فتحاللهزاده: حامدی… همچین چیزی است.
* حمله فتحاللهزاده به میثاقی قربانزاده: از آذر تا امروز که ما در خدمت شما بودیم، باشگاه حتی یک ریال هم درآمد نداشته است. همهش یا قرض بوده که مصیبت میشود در آینده یا ۵ میلیارد پیامک و کسب و کار هوشمند بوده است. فتحاللهزاده: خب این پول است دیگر ما تولید کردیم. ما زحمت کشیدیم گرفتیم. قربانزاده: پولش را شما گرفتید… فتحاللهزاده: نه قراردادش را هم من بستم. میثاقی: شما اگر رای CAS را میدادید… فتحاللهزاده: شما نمیگذارید من صحبت کنم، وقتی دکتر [قربانزاده] صحبت میکنید وایمیستید تماشا، اما وقتی کم میآورد اینطوری هل میدهید.
* پرداخت مطالبات در فرودگاه مظلومی: سوپرجام در فرودگاه پول دادیم. فتحاللهزاده: در فرودگاه پسرم پول آورد، بازیکنان گفتند اگر پول ندهید نمیرویم، آوردم آنجا دادم. ندهم؟ خب نمیروند. حالا فردا آقای قربانزاده میگوید این پول ثبت نشده.
* اعتراف مدیرعامل استقلال در مورد درآمدزایی قربانزاده: شما برای درآمدزایی چه کردید؟ فتحاللهزاده: امسال هیچکاری نمیتوانم بکنم. باید چیزهای مختصر بگیرم چون کارگزار قرارداد بسته و همه چیز را در اختیار دارد. قربانزاده: خروجی شما چیست؟ فتحاللهزاده: این لیوان را در باشگاه فروختند به شما، اجاره دادند به ایشان و آبش را هم میگویند آقای میثاقی بخورد.
* یک دقیقه با جدل میثاقی و فتحاللهزاده میثاقی: جواب هوادار را چه کسی باید بدهد؟ فتحاللهزاده: همه آنهایی که این قرضها را به بار آوردند و ندادند. میثاقی: شما چه کردید؟ فتحاللهزاده: 143 میلیارد با منت کشی از اینور آنور آوردیم. میثاقی: شما استعفا دادید چرا برگشتید؟ فتحاللهزاده: برای اینکه گفتند همه قول میدهیم بیشتر تلاش کنیم مشکلات حل شود. میثاقی: چرا تا الان تلاش نکردید؟ فتحاللهزاده: الان زمان داریم دیگر.
* مدیرعامل استقلال در پرسپولیس! میثاقی: ته پاسخگویی شما حذف از آسیا بود دیگر. فتحاللهزاده: عیب ندارد دیگر. میثاقی: چرا عیب ندارد؟ خیلی عیب دارد. فتحاللهزاده: ببینید سیستم غلط است. میثاقی: شما چطور در این سیستم غلط ماندید؟ فتحاللهزاده: برای اینکه من استقلالیام. میثاقی: شاید استقلالیها دوست داشته باشند شما مدیرعامل پرسپولیس بودید، پرسپولیس حذف میشد.
* دادگاه پرویز مظلومی و ته دیگ! مظلومی: آقای قربانزاده میتواند به ما کمک کند. قربانزاده: انشالله شما که بروید دادگاه تکلیف ۶۰۰ میلیارد مشخص شود، چون کفگیر پلو را که هیچی، ته دیگ را هم زدند درآوردند. میثاقی: آقای فتحاللهزاده شما قسمت ته دیگی. فتحاللهزاده: من ۹۰ میلیارد گرفتم، بقیه ۵۹۰ تا. میثاقی: بله گفتند شما قسمت ته دیگی.
* دکترای اقتصاد فتحاللهزاده و اولین سوال مالی قربانزاده: شما مدیرعامل یک شرکت هستید درست است؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: باید اینها را بدانید درست است؟ فتحاللهزاده: میدانم دیگر. قربانزاده: صورت مالی سه جزئش چیست؟ فتحاللهزاده: بله. آقای دکتر شما مگر حسابرس رسمی معرفی نکردید؟ قربانزاده: فقط همین یک سوال… سه جز را بگویید چیست؟ فتحاللهزاده: معلوم است دیگر صورتهای مالی… قربانزاده: نه صورت مالی سه جز دارد. فتحاللهزاده: اسناد مالی هست توش… مصوبات هیئت مدیره هست توش… درآمد و هزینه هست… قربانزاده: شما تقصیر نداریدها، کسی که شما را گذاشته، تقصیر دارد. فتحاللهزاده: چرا مگر من باید حسابرسی بلد باشم؟ قربانزاده: مدیرعامل یک شرکت باید بداند که سه جز گزارش وجوه نقد، صورت سود و زیان و ترازنامه است. شما باید این اولیات را بدانید… فتحاللهزاده: من تازه آمدم… قربانزاده: اصلا تازه آمدن چه ربطی دارد؟ شما به عنوان مدیرعامل شرکت باید اولیات مدیریت را بدانید.
* دانشگاه اقتصاد در فوتبال برتر فتحاللهزاده: اینها کسی را آوردند و نظارت نکردند. قربانزاده: آقای آجورلو را من آوردم؟ فتحاللهزاده: پول دست شما بوده دیگر به او دادید. قربانزاده: نه دست مدیرعامل بوده. میثاقی به قربانزاده: مگر مصوب نمیکردید که هزینه کنند؟ قربانزاده: من ترم اول اقتصاد را به شما یاد دادم، ترم دوم را هم یاد میدهم. فتحاللهزاده: نه من ترم هفت را یاد میدهم این است که وقتی مال مردم را فروختی نظارت کن. قربانزاده: نظارت با حسابرس است. فتحاللهزاده: پس شما دخالت نکنید. قربانزاده: من حتما دخالت میکنم که شما دو برابر برنداری. فتحاللهزاده: من سه برابر برمیدارم، شما وایستا نگذار من بردارم. من ۴ برابر پول دادم.
* صدایی که هرگز در استودیو پخش نشد قربانزاده: من اولین بار آقای فتحاللهزاده را در کیش دیدم، وقتی مدیرعامل شده بود. من به او گفتم شما همین راهی را خواهید رفت که آجورلو میرود. فتحاللهزاده: پیشداوری، پیشداوری. شما یک روزه من را شناختید؟ معاون شما گفت ۳۰۰ میلیارد پول در باشگاه هست. قربانزاده: ایشان تکذیب کرد. فتحاللهزاده: تکذیب کرد؟ صدایش را پخش کنم؟ قربانزاده: بله پخش کنید. فتحاللهزاده: اجازه میدهید پخش کنم؟ میثاقی: بله. فتحاللهزاده: فردا میدهم پخش کنید. میثاقی: نه همین الان بدهید پخش کنیم. فتحاللهزاده: همین الان او را بگیرید اگر گفت من نگفتم، من پخش میکنم.
* فرزاد و فرهاد علیه مدیرعامل استقلال میثاقی: فرزاد مجیدی پیام داده و میگوید فرهاد به من میگوید من کلا یک چک گرفتم و نه چهارتا که آن هم پاس نشد. فتحاللهزاده: بانک نشان میدهد پاس شده یا نشده. میثاقی: میخواهید فرزاد بیاید روی خط بگوید؟ فتحاللهزاده: نه.
* فوتبال با شرکت و کارخانه فرق دارد؟! مظلومی: آقای قربانزاده دنبال این هستند که خودشان در باشگاه احاطه داشته باشند. اگر نتوانیم کمک کنیم، خواهیم رفت. فتحاللهزاده: بیایید مدیرعامل شوید. مظلومی: جنگ سر این است که شما (قربانزاده) میخواهید هیئت مدیره را خودتان بگذارید. هیئت مدیره بدون پول چگونه میخواهد اداره کند؟ با حرفهای شما کسی نخواهد آمد سهام را بخرد.
قربانزاده: حتما شرکت میکند چون باید با سهامدار صادق باشید. باید هیئت مدیرهای بیاید که کیلویی تفویض نکند به آقای آجورلو. مظلومی: مسئله فوتبال و تیمداری فرق میکند. ما در شرایط بحرانی باید بازیکن بخریم. شرکت و کارخانه با فوتبال فرق دارد. قربانزاده: مگر دنیا فوتبال ندارد؟ مظلومی: از قدیم اینطور بوده.
* ۱۴۰ هزار دلار در استقلال گم شد قربانزاده: هیئت مدیره نباید اجازه دهد که یک حامدی از کنار خیابان بیاید و ۱۴۰ هزار دلار گم شود. فتحاللهزاده: برادر من این توهین است ها، من شکایت میکنمها. کجا گم شده؟ شما کِی از ما سوال کردید؟ قربانزاده: من سوال کردم، استعفا داده بودید. فتحاللهزاده: الان که هستم. قربانزاده: من جوابم را گرفتم. میثاقی: جواب چه بود؟ قربانزاده: گفتند گم شده!
تیم ملی آرژانتین در دیداری دوستانه موفق شد کوراسائو را با نتیجه ۷-۰ شکست دهد. لیونل مسی ستاره اول تیمش در این دیدار بود که در نیمه اول ۳ گل زد و هتتریک کرد. گل اول لئو در دقیقه ۲۰ این دیدار از اهمیت بسیاری برخوردار بود. او با زدن این گل، شماره گلهای ملی خود را سهرقمی کرد و با زدن دو گل دیگر به سومین بازیکن تاریخ تبدیل شد که بیش از ۱۰۰ گل ملی دارد.
ستاره ۳۵ ساله تیم ملی آرژانتین حالا در کنار علی دایی (ایران) و کریستیانو رونالدو (پرتغال)، تنها بازیکنان تاریخ فوتبال هستند که در بازیهای ملی بیش از ۱۰۰ گل به ثمر رساندهاند. علی دایی، مهاجم اسبق فوتبال ایران، اولین بازیکنی بود که توانست به چنین رکوردی دست پیدا کند و سپس رونالدو با در پیش گرفتن یک روند گلزنی شگفتانگیز به او رسید و حالا با ۱۲۲ گل، بهترین گلزن ملی جهان است. حالا لیونل مسی هم تلاش میکند تا با عبور از علی دایی (۱۰۹ گل) در یکقدمی رونالدو قرار گرفته و برای این عنوان مهم با کریس به رقابت مستقیم بپردازد.
او ابتدا با پای راست خود در دقیقه ۲۰ دروازه حریف را باز کرد تا ۱۰۰ گله شود. گل شماره ۱۰۱ لئو در دقیقه ۳۴ به ثمر رسید و تنها سه دقیقه بعد، این بازیکن برای سومینبار موفق به باز کردن دروازه حریف شد تا در عرض تنها ۱۷ دقیقه، هتتریک کند. این پنجاه و هفتمین هتتریک دوران ورزشی کاپیتان تیم ملی آرژانتین بود. او تلاش میکند تا در این زمینه نیز خود را به کریستیانو رونالدو برساند. ستاره پرتغالی النصر با ۶۲ هتتریک بیهمتاست و مسی با ۵ هتتریک کمتر، در مکان دوم حضور دارد.
لیونل مسی با ۱۰۲ گل بهترین گلزن ملی آرژانتین هم به حساب میآید. آرژانتین همواره تیم ملی قدرتمندی داشته که مهاجمانی مخوف در آن بازی میکردهاند. از دیهگو مارادونا گرفته تا گابریل باتیستوتا و خیلیهای دیگر که سالها در دنیای فوتبال درخشیدند؛ اما تعداد گلهای ملی آنها قابل مقایسه با لئو نیست. ستاره پیاسجی حالا با ۱۰۲ گل ملی برای آرژانتین، در صدر جدولی حضور دارد که باتیستوتا با ۵۵ گل و آگوئرو با ۴۱ گل در مکانهای دوم و سوم آن هستند.
روزنامه اوجوگو تیتر اصلی و جلد شماره یک خود را باز هم به مهدی طارمی اختصاص داده است. این روزنامه پرتغالی نوشته است که مهاجم ایرانی پورتو در ماههای رمضان عملکرد خوبی را از خود نشان داده و انتظار میرود با آغاز دوباره رمضان، او درخشش خود را تکرار کند.
اوجوگو با تیتری بزرگ روی جلد اول خود نوشته است: “طارمی در ماه رمضان شتاب میگیرد”، نوشت: گلزنی بازیکن ایرانی معمولاً در ماه مبارک رمضان افزایش مییابد. او در رمضان سال قبل، ۶ بار گلزنی کرد و یک پاس گل داد، تنها دو مورد کمتر از سال قبل.
در این گزارش آمده است:
نرخ گلزنی و گلسازی طارمی در دو سال اخیر که یکی از آداب دین اسلام را ادا کرد، افزایش یافت. زیدو سانوسی نیز سرعت خود را (در میانگین گلزنی و گلسازی) کم نکرد.
سال گذشته، این بازیکن ایرانی در یک ماهی که از طلوع تا غروب خورشید نتوانست غذا بخورد، در ۶ بازی ۶ گل زد و یک پاس گل داد. و در سال ۲۰۲۱ نیز شش بار گلزنی کرد و سه مرتبه پاس گل کرد.
طارمی و زیدو تنها مسلمانهای تیم پورتو هستند. از ۲۲ مارس تا ۲۱ آپریل زمان آغاز و پایان ماه رمضان، یکی از واجبات دین اسلام است که افراد باید از طلوع تا غروب خورشید روزه بگیرند که این مسئله تلاش بدنی بیشتری در تمرینات [معمولاً صبحها] و در بازیها میطلبد.
گذشتهای که دور نیست نشان میدهد که نه تنها ماه رمضان عملکرد و توانایی بازیکنان پورتو را کاهش نمیدهد، بلکه برعکس این موضوع رخ داده است. با نگاهی به اعداد و ارقام میتوان گفت که طارمی گرسنگی خود را با گل رفع میکند و زیدو هم در این دوره نشانهای از کاهش تواناییهایش را نشان نمیدهد.
امسال و تا به اینجا، آمار طارمی اینگونه بوده است: او ۱۸۰ دقیقه در تیم ملی ایران بازی کرد و با یک گل زده، به تمرینات پورتو برمیگردد. سانوسی نیز در ۲ بازی کامل برای نیجریه انجام داد. در ۶ بازی پورتو که در رمضان سال ۲۰۲۲ برگزار شد، طارمی در هر ۶ بازی به میدان رفت و میانگین دقایق حضور او در زمین، ۶۹٫۵ دقیقه بود. به طور مثال او تا به اینجای فصل، به طور میانگین ۷۴ دقیقه در هر بازی به میدان رفته است.
این آمار نشان میدهد شرایط جسمانیای که این ایرانی ارائه کرد، نگرانی چندانی به وجود نیاورد. او برابر ویتوریا گیمارش یک گل زد، مقابل پورتیموننزه نیز هتتریک کرد و یک پاس گل داد، تیمی که حریف موردعلاقه طارمی برای گلزنی است و اتفاقا حریف بعدی اژدهایان در لیگ برتر نیز همین تیم است.
برای اینکه بفهمیم این آمار گلزنی حاصل شانس نبوده، کافی است یک سال دیگر به عقب برگردیم. طارمی در سال ۲۰۲۱ نیز در تمام بازیهای ماه رمضان که هفت مسابقه بود، به طور میانگین ۷۱٫۵ دقیقه به میدان رفت. او ۶ گل به ثمر رساند و سه پاس گل نیز داد. البته در اولین ماه رمضانی که طارمی به فوتبال پرتغال آمد و لباس ریو آوه را بر تن کرد، مسابقات به دلیل همهگیری ویروس کرونا متوقف شده بود.
میوههای پرکالری مانند موز، کافههای انرژیزا و نوشیدنیهای ایزوتونیک برای پرکردن موثرتر نمکهای معدنی در بدن انسان ایدهآل هستند. با این حال، دربی مقابل بنفیکا که ساعت ۶ بعد از ظهر آغاز میشود (یعنی هنوز هوا روشن است) نیاز به مراقبت ویژه دارد و جای تعجب نیست که پس از غروب آفتاب، بازیکنان مسلمان پورتو در حال خوردن آجیل یا موز در زمین دیده شوند. برخورد با این وضعیت چیزی است که اتفاقا مدیران پورتو به آن عادت کردهاند.
سرجیو کونسیسائو یک سال پیش در مورد این موضوع گفت: «ما یک بخش پزشکی داریم که بهترین متخصص تغذیه در جهان، ویتور هوگو را در خود جای داده است. وقتی مهاجم و دفاع چپ از تیمهای ملی برمیگردند، یک جلسه با بازیکنان برگزار میشود تا تمام مراحل و همچنین هر گونه تغییر در برنامهها مشخص شود. مانند خوابیدن به طوری که اولین وعده غذایی خود را حتی قبل از طلوع صبح میل کنید.
اینها جنبههای اساسی برای بهبود عملکرد هستند و همه چیز با جزئیات در مرکز پزشکی پورتو بین بخشهای مختلف (تغذیه، فیزیولوژی، فنی و…) به منظور کاهش خطر آسیب بررسی میشود. با زمان کمتری برای دریافت کالری لازم، غذاهایی انتخاب میشود که ارزش کالری بالایی دارند و احساس سیری ایجاد نمیکنند.
تصویر خداحافظی احساسی پگاه نوری از فوتبال در آغوش برادرش، یکی از زیباترین تصاویر ثبت شده از فوتبال بانوان ایران باشد؛ پگاه نوری روز گذشته پس از پایان دیدار ملوان و زارع باتری سنندج، چهار گوشه زمین را بوسید تا پس از ۱۸ سال از زمین فوتبال کنار برود.
«هر آغازی، یک پایانی دارد»؛ این جملهای بود که پگاه نوری صحبتهایش را با آن آغاز کرد و سپس حرفهایی زیبا و احساسی را درباره حمایتهای پژمان نوری از خودش در مسیر فوتبال به زبان آورد؛ او در این مصاحبه از برادرش به عنوان قهرمان زندگیاش نام برد و گفت همیشه دوست داشته مثل پژمان خسته و گِلی به خانه برگردد.
پگاه حالا در ۳۵ سالگی از زمین فوتبال کنار رفت و در شرایطی که آکادمی ملوان را با حضور دختر ۱۲ سالهاش هدایت میکند، قصد دارد از سال آینده روی نیمکت تیم بانوان ملوان حضور داشته باشد.
ویالی با اینکه فوتبالیستی درخشان بود ولی هرگز خاکی بودن را فراموش نکرد تا جایی که در دوران بازنشستگی دربارۀ دوران فوتبالیاش گفته بود: «من مهاجمی خوششانس بودم.» ویالی نمیخواست دربارۀ بیماریاش صحبت کند ولی به این امید که شاید روایت سرسختی و تسلیم ناپذیریاش بتواند به دیگران کمک کند با آلدو کازولو، روزنامهنگار کوریره دلاسرا، مصاحبهای انجام داد و گفت: «ای کاش یک روز کسی به من نگاه کند یا به من فکر کند و بگوید بهخاطر تو بود که تسلیم نشدم جانلوکا.»
مصاحبه قرار بود دربارۀ کتاب زندگینامه ویالی باشد. لوکا ویالی در دوران فوتبالیاش همیشه فوتبالیستی خاص بود. در زمان مصاحبه کتاب ویالی هنوز چاپ نشده بود ولی او به روزنامهنگار کوریره دلاسرا گفت که علاوهبر فصلهای متعددی که دربارۀ دوران فوتبالی است یک فصل هم به بیماریاش اختصاص دارد. بیماریای که تا آن روز حتی خانوادۀ جانلوکا از آن اطلاع نداشتند.
وقتی خبرنگار ایتالیایی برای هماهنگی با ویالی تماس گرفت او بههیچوجه حاضر نبود در مصاحبه دربارۀ بیماریاش صحبت کند. اما بعد از چندین تماس و اصرارهای خبرنگار او سرانجام پذیرفت به شرطی که هیچ اطلاعات مشخصی دربارۀ وضعیتش در نبرد با سرطان منتشر نشود.
ویالی در این مصاحبه میگوید: «دلم میخواست در زندگیام با این ماجرای وحشتناک روبهرو نشوم ولی خب، ممکن نبود. من این را تنها یکی از مراحل زندگیام میدانم که باید با شجاعت با آن روبهرو بشوم. میدانستم سخت است. بهخصوص صحبت کردن دربارهاش با دیگران و خانوادهام. کسی دلش نمیخواهد عزیزانش را آزرده کند. پدر و مادرم، برادرها و خواهرم، همسرم، کاترین، و دخترهایمان، اولیویا و سوفیا. آدم اینجور وقتها احساس شرمندگی میکند، چون فکر میکند ناراحتی خانوادهاش تقصیر او است. من زیر پیراهنم گرمکن میپوشیدم تا کسی متوجه نشود لاغر شدهام. دلم میخواست آنها ویالیای که همیشه میشناختند را ببینند.»
خبرنگار کوریره میگوید در جریان مصاحبه هرازچند گاه مصاحبه متوقف میشد و او برای راه انداختن دوباره ویالی مجبور میشد به سالهای فوتبالیاش برگردد. به اوایل دوران فوتبال ویالی، زمانی که او شیفتۀ رئیس سامپدوریا بود و به همین خاطر به درخواستهای یوونتوس آنیلی، میلان برلوسکونی و ناپولی مارادونا نه گفته بود.
ویالی میگوید مونتاوونی، رئیس باشگاه سامپدوریا، را آنقدر دوست داشت که هر وقت از دفترش بیرون میآمد احساس میکرد، روی آب راه میرود. رئیس وقت سامپدوریا دو ستارهاش ویالی و مانچینی را آنقدر دوست داشت که حتی اسم سگهایش را جانلوکا و روبرتو گذاشته بود! آنها در کنار هم برای اولین بار و تنها بار با سامپدوریا فاتح اسکودتو شدند، به فینال جام اروپا رسیدند و در ومبلی مقابل بارسلونا در وقتهای اضافه ۱-۰ شکست خوردند.
جانلوکا سپس به یوونتوس میرود و با بیانکونری در استادیوم اولیمپیکوی رم فاتح چمپیونزلیگ میشود. او دراینباره گفت: «بینهایت خوشحال شدم. بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد. در همان استادیومی که در جام جهانی ۹۰ مقابل آمریکا یک پنالتی از دست دادم، در استادیومی که مقابل رم پایم شکست. آن شب میدانستم این آخرین شانس من برای قهرمانی در چمپیونزلیگ است. میدانستم اگر موفق نشوم همیشه به یاد آن شب کابوس خواهم دید.»
ویالی درباره یوونتوس با غرور و افتخار صحبت میکند: «وقتی پیراهن یووه را میپوشید وزنش را احساس میکنید. دلتان میخواهد وقتی پیراهن را به جایش در رختکن برمیگردانید حتماً آن را تا کنید و کمی بالاتر از قبل بگذارید.» بااینحال جانلوکا از انتقاد از رسوایی کالچیوپولی خودداری نمیکند. او دراینباره گفت: «آن یووه اگر به قوانین احترام میگذاشت، میتوانست از ۱۰ اسکودتوی آن دهه، دستکم ۶ تا ۷ بار قهرمان شود. ولی رئیس طمع کرد و خواست هر ۱۰ اسکودتو را ببرد و همه چیز را خراب کرد.»
ویالی ولی در جامهای جهانی هرگز شانس نداشت. او در جام ۸۶ مکزیک جوانتر از آن بود که به تیم ملی دعوت شود و در جام جهانی ۹۰ هم آمادگی کافی نداشت. او دراینباره گفت: «اسکیلاچی میتوانست هر کاری که فکرش را بکنید انجام بدهد. من در مقابل او هیچ بودم.» جانلوکا به دلیل اختلافش با آریگو ساکی وقتی برای جام جهانی ۹۴ آمریکا به تیم ملی دعوت شد این دعوت را نپذیرفت. او دراینباره گفت: «البته اشتباه کردم. پیراهن لاجوردی را هیچوقت نباید رد کرد.»
جانلوکا ویالی مردی بزرگ بود که هیچگاه تواضع را فراموش نمیکرد. او در این مصاحبه به خبرنگار کوریره گفت: «من یک مهاجم خوششانس بودم. همیشه سعی میکردم به مانچینی، زولا، باجو و دلپیرو برسم.»
بعد از این بحثهای فوتبالی خبرنگار بالاخره موفق میشود، صحبت را بار درگیر به بیماری بکشاند. به جراحی، شش ماه شیمیدرمانی، و شش هفته پرتودرمانی. او از ویالی میپرسد آیا در روزهای سخت مبارزه با بیماری فکرش را میکرده که بتواند بر آن پیروز شود. جانلوکا در پاسخ گفت: «مهم برنده شدن نیست. مهم این است که چه چیزی را پیروزی میبینید. ده درصد زندگی اتفاقهایی است که برایمان میافتد و نود درصد به این برمیگردد که ما با این اتفاقها چطور روبهرو میشویم. امیدوارم داستان من بتوانند به دیگرانی که با این شرایط روبهرو هستند کمک کند تا با مشکلشان به شکلی درست مواجه بشوند.»
ویالی میگوید حتی اگر یک بار تسلیم بشوید به تسلیم شدن عادت خواهید کرد. او گفت: «امیدوارم یک روز کسی به من نگاه کند یا به من فکر کند و بگوید بهخاطر تو بود که تسلیم نشدم جانلوکا.» شکی نیست بهترین کار برای ادای احترام به یاد و خاطره جانلوکا ویالی هرگز تسلیم نشدن است.
تصمیمهای رونالدو در چند هفته اخیر باعث عصبانیت مدیر برنامه او و قطع ارتباط این دو نفر شده که بسیاری آن را وفادارانهترین ارتباط بین یک مدیر برنامه و یک بازیکن میدانستند.
اواسط ماه نوامبر سال گذشته میلادی بود که کریستیانو رونالدو با وجود مخالفت مندس تصمیم گرفت در مصاحبهای با پیرس مورگان شرکت کند و اظهارات عجیبی را درباره اریک تنهاخ، ساختار باشگاه منچستریونایتد و مدیران این باشگاه به زبان بیاورد.
مندس ماهها تلاش کرده بود تا باشگاهی در سطح اول اروپا پیدا کند که حاضر به جذب کریستیانو باشد و میدانست که فقط یک گزینه وجود دارد: منچستریونایتد. او میدانست که اگر این در بسته شود، در دیگری باز نخواهد شد.
رونالدو و مندس مدتی بود که درباره بعضی از اتفاقات اختلاف نظر داشتند. این مدیر برنامه پرتغالی درک درستی از شرایط در زمان جدایی این بازیکن از یوونتوس داشت اما رونالدو حاضر نبود با نقش دوم یا رقابتی کمتر از لیگ قهرمانان کنار بیاید.
جدایی اوله گونار سولسشر و حضور رالف رانگنیک باعث شد که این واقعیت شوکه کننده با سرعت بیشتری خودش را نشان دهد و رفتارهای نادرست رونالدو که بیشتر آنها هرگز علنی نشد هم بیشتر شود اما مندس همیشه بهانهای برای انتقاد از یونایتد پیدا میکرد.
این شرایط در زمان حضور تنهاخ نیز ادامه پیدا کرد و رونالدو حاضر به پذیرش این مربی هلندی نبود اما تفاوت آنها در این بود که او با شدت بسیار بیشتری نسبت به رانگنیک به این شرایط واکنش نشان داد و این از تحمل رونالدو خارج بود.
در آن زمان مندس بود که تصمیم گرفت بهترین گزینه برای رونالدو پیوستن به النصر است اما وقتی رابطه با یونایتد تیره و تار شد، رونالدو دیگر به این باشگاه عربی فکر نمیکرد. او باور داشت که مندس اشتباه میکند و با وجود عدم حضور در پیش فصل، تنها شش بار حضور در ترکیب اصلی از ماه سپتامبر، زدن تنها سه گل، باز هم میتواند جام جهانی بسیار خوبی را سپری کند و دوباره اروپا را شیفته کند.
این اتفاق رخ نداد. او نمایشی معمولی در جام جهانی داشت و بدتر از آن رفتارهایش در یونایتد را تکرار کرد. بازیکنان و فدراسیون فوتبال سعی کردند شرایط را مدیریت کنند اما کاپیتان مدام ناراحتیاش را نشان میداد، مانند پس از بازی برابر کره جنوبی که همه چیز واضح شد و این جا بود که ریکاردو رگوفه وارد کار شد. رگوفه کارش را به عنوان نماینده نایکی در پرتغال آغاز کرد و توانست اعتماد تیم ملی و رونالدو را به خوبی جلب کند. او کم کم پیش رفت تا به یکی از کارمندان این بازیکن تبدیل شد و در عین حال ارتباطش را با تیم ملی پرتغال حفظ کرد.
پس از ناکامی در جام جهانی، رونالدو بلافاصله از رفوگه خواست تا با النصر تماس بگیرد و متوجه شد که آیا پیشنهادی که به مندس ارائه کرده بودند هنوز پابرجاست یا خیر. خبری از پیشنهادهای اروپایی نبود و پیشنهاد باشگاههای پرتغالی جذاب نبودند.
اعلام خبر رسمی جذب او توسط النصر و بیانیهای از سوی کریستیانو با این مضمون که تمام قلههای افتخار در اروپا فتح شده است در واقع پایان کار او در سطح اول فوتبال به بدترین شکل ممکن و در عین حال ارتباطش با مندس بود.
حالا حتی حق انتشار عکس این بازیکن که تا پیش از این متعلق به یکی از شرکتهای مندس بود در اختیار رفوگه قرار گرفته است. این اتفاق نشان داد که حتی بهترین برنامهریزیها هم محدودیتی دارد. هرچند، بسیاری در آژانس مدیریتی مندس از مدتها قبل معتقد بودند که رونالدو در نهایت راهی کشورهای عربی خواهد شد.
لوتار ماتیوس با انتشار یادداشتی در نشریه بیلد، به دلایل حذف زودهنگام ژرمن ها پرداخته است.
گرچه به نظر می رسید شرایط تیم ملی آلمان زیر نظر هانسی فلیک متحول شده، اما مانشافت در جام ۲۰۲۲ نیز نتوانست نمایش قابل توجهی ارائه دهد و مانند دوره قبل، خیلی زود با تورنمنت وداع کرد. حالا لوتار ماتیوس که در قطر حضور داشت، به بررسی چرایی این نتایج و البته دورنمای تیم ملی آلمان پرداخته است.
لوتار ماتیوس نوشت: “حذف تیم ملی کشورمان در جام جهانی قطر دردناک است. من اذیت شدم، زیرا می توانست این اتفاق رخ ندهد و انگار چیزی شبیه به خودزنی بود. همه افراد دارای مسئولیت، از فدراسیون تا مدیران و سرمربی و البته بازیکنان، اشتباهات بسیار زیادی مرتکب شده اند. اکنون باید این اشتباهات مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و بی رحمانه با آنها برخورد شود.
البته من هنوز فکر می کنم که هانسی فلیک باید سرمربی تیم ملی بماند و جایگزین بهتری برای او نمی بینم. او تنها ۱۶ ماه است که بر سر کار آمده و بهترین شرایط برایش مهیا نشده است. باید روی این مسئله کار کرد. من متقاعد شده ام که او می تواند تیم ملی آلمان را به سمت آینده ای بهتر هدایت کند. هانسی از توانایی لازم برخوردار بوده و به اندازه کافی از خود انتقادش می کند تا از اشتباهاتش درس بگیرد. اما او نیز در سراسر جام جهانی بخشی از زنجیره ای از اشتباهات بود که باعث دومین حذف متوالی در دور مقدماتی شد.
بیایید از فدراسیون شروع کنیم. آنها نتوانستند محیطی ایجاد کند که در آن شانس موفقیت زیاد باشد. چگونه ممکن است که آنها موفق به حل مشکلات قبل از سفر نشوند؟ چرا همه مسئولیت به عهده بازیکنان گذاشته شده است؟ چرا به جای تمرکز ۱۰۰ درصدی روی این بازی مهم، آنها باید دهان خود را در عکس تیمی قبل از بازی ژاپن بپوشانند؟ فدراسیون با سهل انگاری نتوانست تصمیم درستی در زمان مناسب بگیرد و کاری کند فوتبال در کانون توجه قرار داشته باشد.
وقتی هنگام تساوی ۱-۱ مقابل اسپانیا در استادیوم بودم و در VIP می بینم که بعد از این همه جنجال با فیفا، برند نوئندورف در حال صحبت با جیانی اینفانتینو بوده، می خندد و با او عکس می گیرد، از خودم می پرسم او چقدر از صلاحیت لازم برای ریاست فدراسیون برخوردار است؟
برویم سراغ الیور بیرهوف که به درستی مورد انتقاد قرار می گیرد. مدیر فنی تیم ملی آلمان در درجه اول مسئول ایجاد شرایط برای موفقیت است. اما در پنج سال گذشته، نتایج خوب نبوده است. پس باید بپرسید که آیا هنوز هم نیازی به ادامه همکاری وجود دارد یا نه؟
پس از انتخاب اشتباه محل اقامت در چهار سال پیش در روسیه، آیا واقعا درست بود که دوباره در قطر بیش از صد کیلومتر دورتر از محل برگزاری مسابقات جام جهانی هتل بگیرید؟ و چرا همسر و خانواده بازیکنان اینقدر زود به قطر آمدند؟ من فکر می کنم که این امر باعث تشکیل گروه های کوچک درون تیمی شد، زیرا همه بازیکنان که متاهل و بچه دار نیستند، پس حواس پرتی درون تیم خیلی زیاد بود.
از سوی فدراسیون همیشه باید محیطی آرام و شاد فراهم شود و این هارمونی برای هانسی فلیک نیز مهم است. این اتفاق رخ نداد؟ من این تصور را داشتم که تیم ما سرحال و سرزنده نیست.
دلم برای آن انرژی درون تیمی تنگ شده بود، شوری که تیمهایی مانند آرژانتین، برزیل و مراکش در قطر در زمین نشان میدهند. شما باید خود را فدای کشور و تیم کنید. بازیکنانی که همدیگر را به سمت جلو سوق داده و گاهی اوقات وقتی همه چیز خوب پیش نمی رود، آشکارا حرف خود را بزنند.
اما هواداران نیز اینجا غایب بودند. همه تیم های دیگر اینجا دهها هزار نفر حامی داشتند، اما آلمانی ها به هر دلیلی به ندرت به قطر آمدند. شما هنوز این احساس را دارید که فدراسیون و تیم ملی یک دایره بسته هستند که در آن نظرات و دیدگاه های دیگر پذیرفته نشده و مورد استقبال قرار نمی گیرد.
من نمیخواهم بگویم خواستار بازگشت ماتیاس سامر به فدراسیون هستم، اما افرادی مانند او به تیم ملی کمک زیادی میکنند. صرفا به این دلیل که چنین فردی می تواند نقاط محرکی را در تیم تعیین کرده و تاثیرگذار عمل کند، به عنوان مثال در بحث های بین بازیکنان بدون حضور سرمربی. ظاهرا بیرهوف نمی تواند یا نمی خواهد این کار را انجام دهد.
سرانجام به هانسی فلیک و تیم برمی گردم. از اشتباهاتی که در اینجا رخ داده است، می توان نتیجه گرفت که چه چیزهایی باید اصلاح شود. پایان تلخی بود، زیرا ما بازیکنان بسیار با استعدادی داریم. حتی بازیکنانی در کلاس جهانی مانند آنتونی رودیگر، ایلکای گوندوگان و ستاره های بایرن. این شکست به خاطر کمبود استعداد و توانایی فوتبالی نبود. ما از اسپانیا عقب نیستیم و در جریان تقابل دو تیم این موضوع را دیدیم.
تیم ملی آلمان بهتر از چهار سال پیش بازی کرد. اما ۲۰ دقیقه ضعیف مقابل ژاپن، اشتباهات فردی آشکار در دفاع و عدم تمرکز، در پایان به قیمت عدم صعود ما تمام شد. مقابل کاستاریکا ۳۲ شوت به سمت دروازه داشتیم و با ثبات بیشتر می توانستیم بارها به گل برسیم.
در آینده هانسی باید به وضوح نظرات خود را بیان کند. رودیگر در خط دفاع مرکزی، کیمیچ شماره شش و جمال موسیالا شماره ۱۰٫ سانه و گنابری نیز در دو سمت. همچنین ما بازیکنان جوان خوبی که مانند کریم آدیمی و یوسف موکوکو داریم که می توانند در پست مهاجم نوک قرار گیرند. با این حال من شک دارم که آیا آلمان برای یورو ۲۰۲۴ در خانه آماده هستند یا نه . راه درازی برای بازگشت تیم به بالاترین سطح وجود دارد.