چرا بارسلونا سراغ مربیان بزرگ نمی‌رود؟/ پادشاهانی که در اقلیم مسی نمی‌گنجند

با اظهارات آبیدال و جواب تند مسی، بار دیگر مشخص شد در بارسلونا سرمربی نقش چندانی ندارد.

 والورده از مربیگری در بارسلونا به عنوان رویای بزرگ خودش نام می‌برد؛ درست مانند ستین اما این رویا به محض تحقق مخاطراتی مانند نقش بازیکنان در تیم را پی دارد. آبیدال ادعا کرد پس از حذف تاریخی در مرحله نیمه‌نهایی فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا بازیکنان دیگر نمی‌خواستند والورده بالای سر باشگاه باشد و عملا کم‌کاری می‌کردند! سرانجام والورده طوری اخراج شد که کسی متوجه نشود بازیکنان بارسا در این زمینه دخالت کرده‌اند! قرار بود ژاوی به خاطر رابطه خوب با بازیکنان باشگاه، سرمربی شود اما این اتفاق رخ نداد و ستین آمد تا ژاوی بیش‌تر تجربه کند و از فصل آینده روی نیمکت تیم رویایی‌اش بنشیند.

تداوم یک سنت

با این کار در واقع سنت انتخاب مربیانی که در اولویت باشگاه نبودند، حفظ شد. آخرین بار سال ۲۰۰۲، بارسلونا اصلی‌ترین گزینه خودش را برای نیمکت مربیگری انتخاب کرد؛ وقتی حس کرد لوئی فن‌خال می‌تواند سبک بازی پرفشار و سراسر پاس کرایف را احیا کند.فن‌خال در دومین دوره حضور روی نیمکت بارسا موفقیت مورد انتظار را به دست نیاورد. لاپورتا، مدیر عامل وقت باشگاه در جست و جوی جانشین، پروژه بازگشت کرایف را کلید زد اما اسطوره باشگاه، ریکارد بی‌تجربه‌ و کم توان در عرصه مربیگری را به آبی و اناری‌ها پیشنهاد داد و در نهایت ستاره هلندی که اولین سقوط تاریخ اسپارتاروتردام را رقم زد، عصر طلایی بارسلونا را رقم زد. در واقع او هم یک انتخاب ثانویه بود. وقتی ریکارد تیم را ترک کرد، باشگاه به دنبال یک مربی بزرگ تا لیسبون و مذاکره با مورینیو پیش رفت اما سبک دفاعی خاص آقای خاص و چهره جنجالی او در تقابل با رسانه‌ها که در تضاد با وجهه محترم بارسلونا در رسانه‌ها بود، روند ماجرا را عوض کرد. یک ۳۷ساله بی‌تجربه به نام گواردیولا روی نیمکت نشست و طلایی‌ترین عصر تاریخ باشگاه را رقم زد. او طی ۴ سال کلکسیونی از جام را برای باشگاه به ارمغان آورد. وقتی دوران پپ به پایان رسید در کمال تعجب تیتو ویلانوا به عنوان جانشین او نیمکت نشست. مشکل سرطان، عمر حرفه‌ای تیتو  را کوتاه کرد و مارتینوی آرژانتینی به جایش هدایت بارسا را به عهده گرفت.حتی انریکه هم هنگام انتخاب به عنوان سرمربی بارسلونا، مردی در این قواره نبود؛ هر چند در رم توانایی‌هایش را تا حدودی به اثبات رساند. حالا سوال اینجاست که چرا بارسا هیچ وقت به سمت مربیان بزرگ برهه‌های مختلف نمی‌رود؟ 

 کاریزمای مسی و سایر بزرگان

جواب، ساده به نظر می‌رسد؛ ۲ پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجند! شما با وجود پادشاهی به نام مسی، نیاز چندانی به مربی ندارید اما ماجرا شاید فراتر از این موضوع باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم مسی به خاطر ۱۵ سال فوق درخشان و نقشی که در تاریخ بارسا داشته، شایسته داشتن نفوذ ویژه در تیم است. سایه مسی به حدی در تیم سنگین است که هر مربی بارسا به ناچار تیم را بر  محور او می‌چیند و بارسلونا از آنجایی که به این کلیشه عادت کرده، به دنبال مربیانی مطیع چنین سبکی می‌گردد. خب، طبیعتا امثال مورینیو و گواردیولا کم‌تر زیر بار این موضوع می‌روند و از طرفی توان تاکتیکی و ظرفیت نفری بارسلونا در حدی نیست که بخواهد به گزینه‌ای غیر از چیدن ترکیب  حول محور مسی فکر کند. در نتیجه، اولویت سران بارسلونا انتخاب مربیان کم‌تر شناخته شده اما دارای توانایی سازش با خط فکری باشگاه است. به همین دلیل امثل ستین انتخاب می‌شوند؛ افرادی که رویای مربیگری بارسلونا را در سر می‌پرورانند اما خودشان قطعا رویای بارسلونا نیستند! 

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.