تغییر چهره آدم ها چنان تدریجی شکل می گیرند که بندرت جزئیات شان را به خاطر می سپاریم. ولی تغییر چهره لیونل در یادمان ماند. لیونل از آن پسرک موبلند و مو صاف بدل شد به مردی با موهای کوتاه رنگ شده. از پسری که بازیگوشانه دنبال توپ می دوید بدل شد به مردی که در ماموریت دشواری دنبال توپ می دوید. این تغییر آرام آرام شکل گرفت، آهسته آهسته، مثل یک استحاله تدریجی، مثل یک دیزالو بلند، با این وصف در یادمان ماند. او برای همه همان پسرک خجالتی بود که بی ادعا پا به میدان می گذاشت و ماموریتش را ورای وظایفش به نحو خیره کننده ای انجام می داد. انجام می داد و به خانه بازمی گشت تا بازی بعد. برای همه پسرک خجالتی بود که توپ طلا را با تبسم کودکانه آمیخته به شرم در کت و شلوارهایی که بر تنش زار می زدند بالا می برد. یک بار. دو بار. سه بار. چهار بار. پنج بار… همان پسرک خجالتی که همه آرزو می کردند او را کنار افراد خانواده شان ببینند. همان اطراف. همیشه و همه جا.
در لیونل چیزی زمینی و ملموس جاری بود. چیزی هیاهوهای رسانه ای چهره های معروف را به هیچ گرفته بود. لیونل آنتی تز کریستانو رونالدو بود. آنتی تز خیلی ها. نه دمدمی مزاج بود و نه نق می زد. اگر توپ طلا را نمی گرفت علیه زمین و زمان حرف نمی زد. اگر هم تیمی هایش در آستانه دروازه به او توپ را نمی سپردند فریاد نمی کشید. اگر با تکل های خشن حریفان به زمین می غلطید زیر لب ناسزا نمی گفت… ولی لیونل خجالتی بزرگ می شد. مرد می شد. موهایش صاف نمی ماندند. پاییز پارسال بود که لیونل در طی دیدار با والنسیا رو به یکی از طرفداران والنسیا ناسزاهای تندی بر زبان . آورد (همان دیداری که بارسا ۲-۳ پیروز شد). بر زبان آورد تا لب خوان ها با خیره شدن به تصاویر ضبط شده اش ناسزاهایش را لب خوانی کنند. یک بار. دو بار. سه بار… تا رسانه های اسپانیایی بنویسند “پسر خونسرد دیگر خونسرد نیست”.
سرانجام آن روز فرا رسید تا تغییر چهره “لیونل خجالتی به لیونل شورشی” کامل شود. تا تصویر عصیان و خشم او را تمام و کمال ببینیم. با پیراهن ملی. رو به داور برزیلی کنار دیدار آرژانتین و شیلی. پس از خطای خشنی که ژان بیسژور روی او انجام داد. احتمالا باید از لیونل به عنوان فرد فاصله می گرفتیم و او را در نمای کلی تیمش می دیدیم. باید به او نگاه می کردیم و سیمای آرژانتین به تنگ آمده را دوره می کردیم. این که شورش او چندان بی دلیل هم نبوده. این که آرژانتین با همه آن بازیکنان بزرگ هر بار جان کرده پرواز کند به زمین غلطیده. تیمی شده خو گرفته به رتبه دوم. چه در جام جهانی و چه در آمریکای جنوبی.
لیونل خسته شده بود. کلافه و بی حوصله. لیونل با پیراهن ملی در پایان کوپا آمه ریکا ۲۰۱۶ وداع کرده بود. او کمی بعدتر برابر سیل “لیو نرو، لیو ما را تنها نگذار” تسلیم شده بود. برابر درخواست موریسیو ماکری رئیس جمهور آرژانتین که او را هدیه آسمانی برای آرژانتینی ها خوانده بود. برابر درخواست شهردار بوینس آیرس که از مجسمه او رونمایی کرده بود. برابر راه پیمایی ها. برابر خواهش ها و تمناها.
لیونل بازگشته بود. با شخصیتی تغییر کرده. مردمان کشورش همیشه نق می زدند لیونل با پوشیدن پیراهن ملی آرام می گیرد. بدون شور بازی می کند. لیونل بازگشته بود و برابر شیلی ترکیب “آرژانتینی جنگجو” گرفته بود، شخصیت یک یاغی را، یک سرکش را. مثل دیگو مارادونا. در عتاب و خشم لیونل نشانه هایی از ال دیگو را می دیدیم. او تک گل دیدار با شیلی را زد. برابر حریفی که گربه سیاه آرژانتین شده بود… ولی دوربین ها نه صحنه آن گل، بلکه صحنه دشنام دادنش به داور سیاهپوش را نشان می دادند. بارها و باره. چهره او با موی سیاه و ریش طلایی آمیخته به سرخش را که شبیه نقاشی ها بود تا مسی که می شناختیم. لب خوان ها استودیوهای تلویزیونی را پر کردند تا ثابت کنند جمله ” la concha de tu madre ” را بر زبان آورده. یکی از دشنام های تند در آرژانتین را. لیونل خبر محرومیتش را در زمان طعنه آمیزی دریافت می کرد. در شش ساعت مانده به دیدار با بلیوی. دیداری که آرژانتین ۰-۲ شکست می خورد.
چهار جلسه محرومیت هم سختگیرانه و هم نه. نایل تیلور ولزی که چند روز پیش پای سیماس کلمن ایرلندی را در همان مسابقات مقدماتی جام جهانی شکسته بود و احتمالا زندگی ورزشی کلمن را به پایان رسانده بود فقط با سه جلسه محرومیت روبرو شد و مسی که سابقه ای در بر زبان آوردن دشنام و عتاب نداشته با چهار جلسه محرومیت. او قیمت معروفیت و محوبیتش را هم می پرداخت. مگر نیمار که طی دیدار برزیل – کلمبیا در کوپا آمه ریکا ۲۰۱۵ پس از سوت پایان کارت قرمز گرفت و طی رسیدن تا رختکن داور را تهدید کرده بود با چهار جلسه محرومیت روبرو نشده بود؟
از دریچه سرنوشت تیم ملی آرژانتین غیبت لیونل ضربه مهلکی خواهد بود. او در شش دیدار مقدماتی جام جهانی که به میدان رفته، چهار گل زده و آرژانتین ۱۵ امتیاز از ۱۸ امتیاز را کسب کرده. در حالی که آرژانتین بدون او در هشت بازی فقط ۸ امتیاز از ۲۴ امتیاز را کسب کرده. سه بازی بعدی آرژانتین برابر اروگوئه (و لوییز سوارز)، ونوزوئلا و پرو انجام خواهند شد و ستاره های تیم باید بدون لیونل کشتی دستخوش طوفان را به کرانه های روسیه نزدیک کنند. غیبت آرژانتین در روسیه که از ۱۹۷۰ به بعد در همه جام های جهانی حضور داشته عجیب خواهد بود و مترادف با پایان حضور لیونل. لیونل در دوران برگزاری جام جهانی ۳۱ ساله خواهد بود. یک مرد بزرگ جاافتاده… اما دریچه دیگری ورای رفتن یا نرفتن آرژانتین به جام جهانی بازمی ماند. دریچه خاطره های ما. همان خاطره هایی که زمزمه می کردند ای کاش لیونل خجالتی، خجالتی باقی می ماند. ای کاش بیقراری نمی کرد. خشمگین نمی شد. عصیان نمی کرد… حیف، ولی همه بزرگ می شدند. همه، حتی لیونل خجالتی.
حمیدرضا صدر