نتایج بسیاری از پژوهشهای انجام شده در قالب پایان نامه ها و طرح های پژوهشی به زبان کاربردی تبدیل نمیشوند و در حیطه نیازهای واقعی جامعه تعریف نشده اند فاقد مخاطب بوده و فقط در داخل دانشگاهها قابل استفاده هستند. فرایند پژوهش در حال حاضر به سمت و سویی گرایش پیدا کرده که اکثر پژوهشگران مقالات خود را به صورت کلیشه ای و بدون نیاز سنجی بومی- فرهنگی انجام میدهند که این امر بازده مثبتی برای ورزش کشور ندارد. زبان آکادمیک با زبان جامعه غیر تخصصی متفاوت است، به عنوان مثال اگر یک مربی به زبان تخصصی اشراف کامل نداشته باشد، درک و فهم نتایج پژوهشها و تحقیقات تا زمانی که به زبان ساده و کاربردی نوشته نشود، برای وی امکان پذیر نیست.
بیشتر مواقع طرحهای پژوهشی سازمانها و نهادهای دولتی به کسانی واگذار میشود که از نوعی رانت و رابطه برخوردارند و در حقیقت چون رقابت سالمی در واگذاری طرحهای پژوهشی وجود ندارد، در نهایت پژوهشها به سمتی سوق داده میشود که اثرگذاری لازم را در ورزش ندارند. وجود مدیر متخصص، حمایت مالی کافی و مجری متخصص اجزای اصلی موفقیت یک طرح پژوهشی را تشکیل میدهند که خلاء یکی از این موارد سبب میشود تا یک کار پژوهشی به نتیجه مطلوب نرسد. به نظر میرسد باید سطح پژوهشها از مقطع کارشناسی ارشد به کارشناسی انتقال پیدا کند و پژوهش را به عنوان واحد اجباری در دروس دانشجویان تربیت بدنی مقطع کارشناسی قراردهند تا شاهد رشد کمیت و کیفیت پایان نامه ها و طرحهای پژوهشی در کشور باشیم.