محمدجواد حسین نژاد در دومین بازی ملی باز هم به عنوان بازیکن ذخیره سبک بال و روی ابرها به میانه میدان میدود. این اولین بازی او با پیراهن سفید تیم ملی در ورزشگاهی است که بزرگترین چهرههای تاریخ فوتبال ایران در آن قدم زده و درخشیدهاند و اگر چند ماه پیش فقط قبل از شروع لیگ برتر امسال میگفتید او جلوتر از تعداد زیادی از بازیکنان نامدار در اولین مسابقه ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی در زمین حضور پیدا خواهد کرد به شما میخندیدند.
اما این خاصیت فوتبال است که مرزها را برمیدارد. بنابراین پس از اولین درخشش محمد جواد در دیدار ذوب آهن-سپاهان و نمایش خارقالعادهاش در آن دیدار، او از یک بازیکن معمولی تیم جوانان بدل به یک ستاره نوظهور در فوتبال ایران شد. بازیکنی که پس از آن با اعتماد سرمربی سپاهان در تمام مسابقات حضور پیدا کرد و بعد از حضور در جمع بازیکنان تیم امید و تحمل یک ناکامی این بار به اردوی تیم ملی دعوت شد.
او و سه چهار بازیکن دیگر، جوانهای تیمی هستند که همه با تجربههایش از نخبهها و تاپهای فوتبال ایران محسوب میشوند و همه آنها گران قیمت، موثر و پرخواهاناند. چهرههایی که خودشان هم مثل جواد فوتبالشان را شروع کردند.
طبیعی است که اگر به جزء مهرداد محمدی، چندان با تسلط، دیگر چهرههای سکونشین ایران را نشناسید اما آنها احتمالا بهزودی خود را به ترکیب تیم ملی میرسانند.
مثلاً سردار آزمون، ستاره بازی امروز در بازی ایران و کره به عنوان بازیکن تعویضی به زمین آمد و بلافاصله بعد از ورود کاشته جواد نکونام را بدل به گل برتری ایران در جام ملتهای آسیا کرد. اتفاقا آن مسابقه مربوط به همین فیفادی بود و ایران خودش را برای جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ آماده میکرد. تورنمنتی که در آن شکست تلخی را تجربه کردیم اما بازیکنان جدیدی را در دامن خودمان دیدیم؛ سردار و مرتضی پورعلی گنجی. حتی رامین رضاییان روی نیمکت آن تیم بی تاب ورود به زمین بود. وحید امیری، وریا غفوری و چند اسم دیگر، بازیکنانی که فوتبال ایران برای دوره تازهاش به تک تکشان نیاز داشت.
نسل ۲۰۱۵ حالا آرام آرام به خط پایان نزدیک میشود. البته برای خیلیهایشان خداحافظی هنوز خیلی دور است اما به هر حال اغلب آنها در مرز ۳۰ سالگی یا بیشترند و نسل جوان باید خودش را به آنها برساند. نسل جوان که امروز اغلبشان روی سکوی ورزشکاه آزادی بودند.
ستارههای نیمکت نشین ایران هرکدام سالها سابقه بازی در تیم ملی و باشگاههایشان را دارند به جزء یک نفر.
در تصویری که از آنها داشتیم به جزء مهرداد محمدی، بقیهشان هنوز چندان برای هواداران فوتبال آشنا نیستند اما سعید سحرخیزان، آریا یوسفی، علی قربانی و امین حزباوی به زودی در ترکیب اصلی تیم ملی جای خواهند گرفت و تیترهای درشت را به خود اختصاص خواهند داد. درست شبیه به همان کاری که ستارههای امروز تیم ملی انجام داده و آنقدر در این مسیر جدی بودند که سخت میشود در جایشان بازیکنان جدیدی را تصور کرد اما همیشه زمان قویتر و تعیین کنندهتر است. بنابراین باید آرام یا حتی کمی شلاقیتر مسیرها برای نسل جوان باز کرد تا بیایند و کنار این با تجربههای خوش نقش بدرخشند. امروز جواد حسین نژاد که روی نیمکت تیم ملی کاملا متفاوت و تنها به نظر میرسید در دومین تجربه ملی کنار بزرگانی مثل امید ابراهیمی و سعید عزت اللهی کمربند میانی را محکم کرد. دو هافبکی که یکیشان خیلی دیر و یکیشان خیلی زود در تیم ملی حضور پیدا کردند و سرگذشت هرکدامشان میتواند برای جواد آینده ساز باشد.
درحالی که کریم انصاریفرد با تجربه با بیش از یک دهه تجربه حضور در تیم ملی آماده حضور در زمین میشد، حسین نژاد نیز دیگر تعویضی ایران بود تا تصویری جالب توجه خلق بشود.
📷گفتم که این عکس را دوست دارم! عکسی که انگار یک بازیکن جوان را در مسیر حرکت به سوی آینده نشان میدهد. بعد از جام ملتهای آسیا و برای جام جهانی ۲۰۲۶ تعداد امثال جواد حسین نژاد باید در تیم ملی بیشتر شود و فرصت بیشتری به آنها داده شود. آن وقت است که میتوان امیدوار باشیم فوتبال ایران هرگز از بازیکنان خوب خالی نخواهد شد و نسلی پس از نسلی دیگر پرچم را بالا نگه خواهد داشت.
حسین عبدی در راس کادر فنی تیم ملی نوجوانان ایران یک شاهکار تمام عیار رقم زد و در یک بازی شجاعانه و همراه با نقشههای تاکتیکی مقابل برزیل موفق به کسب پیروزی شد.
وزی که جام جهانی نوجوانان قرعهکشی شد و فهمیدیم با دو قهرمان دو دورهی قبلی این تورنمنت بازی میکنیم که از پتانسیلهای فنی و ساختارسازیشان در ردههای پایه خبر داریم، همه ترسیدند جزء حسین عبدی. عبدی در کمال تعجب و نهایت اعتماد به نفس از برخورد با برزیل و انگلیس خوشحال بود و میگفت خیلی دوست دارد مقابل انگلیس انتقام شکست تلخ تیم ملی در جام جهانی قطر را بگیرد.
عبدی در انگلیس مربی شد. دوره پرولایسنس برای او دورهای طولانی و سخت اما شیرین بود که آموختههایش تا همیشه همراه او خواهد بود. سر کلاس روی هاجسون و دیدار با فابیو کاپلو چیزهای زیادی یاد گرفت. کنار ساندی اولیسه، جانفرانکو زولا، اولگنار سولشائر و… برای گرفتن بالاترین مدرک مربیگری در انگلیس که به شما مجوز کار درلیگ برتر را میدهد ماهها تلاش کرد و موفق شد. از آن دوره عبدی حرفهای جذاب زیادی برای گفتن دارد که میتواند برای هر مربی جوان ایرانی که شیفته شروع این راه است فوقالعاده جذاب باشد.
عبدی در فوتبال باشگاهی غیر از مقاطع و بازیهایی خاص هیچ وقت سرمربی نبود. شروع کارش در تیم کوچک ویند امارات برای او هیجانانگیز مینمود اما آنقدر پر سر و صدا نبود که در رسانههای ایران بازتاب داشته باشد. بعدتر امیر عابدینی که علاقه وافری به عبدی داشت در مقطعی از او به عنوان سرمربی داماش گیلان سود برد اما این دوره هم بسیار کوتاه بود. عبدی بعدها در پرسپولیس دستیار علی دایی شد و از آن دوره مربیگری دو قهرمانی حذفی را به تمام جامهای دوران بازیگریاش در پرسپولیس افزود. بعدتر کنار حمید درخشان نیز کار کرد و با رفتن او یک بار در لیگ قهرمانان آسیا طعم سرمربیگری در پرسپولیس را چشید. برانکو که آمد باشگاه قصد داشت عبدی را به عنوان دستیار ایرانی کنار او قرار دهد اما عبدی به این همکاری تن نداد. عبدی قبلتر با یحیی هم کار نکرده بود. با وجود دعوت گلمحمدی به همکاری در پرسپولیس، عبدی نمیخواست بعد از مجتبی حسینی نفر سوم باشد و از همکاری با گلمحمدی در اولین مقطع سرمربیگریاش برای پرسپولیس از این همکاری انصراف داد.
حسین عبدی در دو مقطع مسئول آکادمی و پدید آورنده تیم ب پرسپولیس بود و برای چرخه بازیکنسازی از تیم ب به تیم اصلی نقشههای بزرگی در سر داشت؛ بار اول در دوره مدیریت رویانیان شرایط بهتر بود اما در مقطع بعدی طاهری مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس به یکباره با انحلال تیم ب تمام این نقشهها را بههم ریخت. سپس عبدی در مقطعی عضو هیئت مدیره پرسپولیس بود و حتی پست مدیرعامل به او تعارف شد. در دورهای دیگر او به خواسته یکی از دوستانش در اسپانیا مدیر یک باشگاه دسته دومی شد تا نقشههایی برای این باشگاه کوچک ترسیم کند اما کت مدیریت برایش چندان راحت نبود و گرمکن ورزشی مربیگری در زمین چمن جذابتر به نظر میرسید.
عبدی بعدتر همکاریاش را با فدراسیون فوتبال و مشاوره به سرمربی تیم فوتبال بانوان آغاز کرد و همراه این تیم بود اما از چهار سال قبل به این سو با رده نوجوانان و بچههای زیر ۱۷ سال کار میکند.
اتفاقی که او با تیم نوجوانان ایران در خردادماه گذشته رقم زد به اندازهی کافی بزرگ بود تا بار دیگر یادمان بیاید این بچههای بااستعداد را دست چه مربی حاذقی سپردهایم. در جام ملتهای آسیا بود که تیم ایران با وجود شکست در نیمهنهایی مقابل ژاپن اتفاق بزرگی رقم زد و به جام جهانی رسید که در فوتبال بینظم و ساختار فشل تیمهای پایه مثل معجزه به شمار میآید.
در فاصله جام ملتهای آسیا تا جام جهانی، عبدی و تیمش بی سر و صدا کار کردند و خبری از هیاهوی رسانهای پیرامون این تیم نبود. شاید اگر یحیی گلمحمدی و امیر قلعهنویی روز خداحافظی این تیم به کمپ نمیرفتند و برایشان حرف نمیزدند هم کسی از رفتنشان خبردار نمیشد و اصلا خیلیها نمیدانستند در جام جهانی اندونزی تیم داریم.
آنها شش روز زودتر به بالی رفتند تا بلکه کمبود بازیهای تدارکاتیشان را در اندونزی جبران کنند اما خبری از بازی تدارکاتی نشد و تیم با همان بازیهای نیمبند و تدارک اندکی که در چهارماه گذشته دیده بود برای مصاف با برزیل بزرگ مهیا شد.
عبدی که مثل همه ما از کیفیت برزیل در این رده سنی آگاه بود هرگز ترس به دل راه نداد و حتی در فاصله ۴۸ ساعت تا این مسابقه در کلام دوستانه نیز قرص و محکم به نظر میرسید. انگار او نقشههایی در سر داشت اما مهمتر از آن ایمانش به بازیکنان بود. مدام میگفت بازیکنانش آنقدر با تیمهای بالاتر از سن خود بازی کردهاند که ذهن برنده دارند و همین فاکتور کمکشان خواهد کرد.
بازی با برزیل که شروع شد و دقایقی گذشت غیر از تفاوت فیزیکی برزیلیها با بچههای ایران، میشد تفاوت کیفی نیمارها و روبینیوهای آینده را به وضوح لمس کرد. آنها شبیه فوتبالیستهایی بودند که همین حالا میتوانند در تیمهای بزرگ اروپایی حداقل روی نیمکت بنشیند و ستارههای آیندهشان باشند.
تیم ایران نیمه نخست بدی را پشت سر گذاشت و به نظر میرسید اتمسفر جام جهانی و بازی مقابل برزیل به اندازه کافی روی عملکرد بچههای عبدی تاثیر منفی گذاشته اما سرمربی درست جایی که باید وارد شد.
هیچ نفهمیدیم که بین دو نیمه در رختکن تیم ایران چه گذشت اما هر چه که بود عصاره جادویی ساخت حسین عبدی به کار شیربچههای تیم ایران آمد و اتفاق بزرگ کلید خورد. عبدی بعدتر در پایان مسابقه از کلک زدن به برزیل و پیش کشیدن این تیم برای غافلگیر کردنش در ضدحملات گفت اما تعویض بین دو نیمهاش فوق العاده بود. شماره ۱۰ تیمش که در جام ملتهای آسیا نیز یک پدیده بود ،آمد و در ضدحملات سریع کار برزیل را تمام کرد.
شاید بردن برزیل با آن توان فنی بالا و بازیکنان باکیفیتی که کنترل کردنشان بسیار دشوار ب نظر میرسید تنها از همین راه ممکن بود و عبدی این راه را میشناخت. البته که کیفیت، دوندگی، شجاعت و قطع شرایط بدنی بازیکنان نیز به کمک او آمدند اما این برد در کارنامه حسین عبدی مربی یک نقطه طلایی بود.
باور کنید اگر این پیروزی بزرگ با همین حربه و همین کیفیت چنانچه به دست یک مربی خارجی رقم میخورد همین حالا سفارش ساخت مجسمهی او را برای کمپ تیم ملی صادر کرده بودند اما این اتفاق بزرگ ، شکست برزیل پرستاره و قهرمان جهان فقط بهدست یک مربی ایرانی رقم خورد. یک مربی ایرانی که با تیمش زندگی میکند، در تابستان کمپ پوستش سوخته و برای گردآوردن این بازیکنان کل ایران را وجب به وجب گشته است.
حسین عبدی یک نمونه بارز از مربیان شیفته فوتبال است که هیاهوی کار در لیگ برتر را به شوق پروراندن یک مشت ستاره برای آینده فوتبال ایران رها کرد و حالا نتیجه آن عشق وسیعی است که نصیب شده و مورد ستایش آبی و قرمز قرار میگیرد. برای او که فوتبال آکادمیک را خوب میشناسد و مربیگری علمی را در بالاترین سطح آموخته و دوست دارد پیاده کند، آموختن به بچههای زیر ۱۷ سال و بعد نتیجه گرفتن از کار با آنها یک لذت تمام نشدنی است.
بدون شک امروز خوشحالترین فرد در اردوی تیم نوجوانان ایران حسین عبدی است. مربیای که دوست دارد بلندپروازیهایش را ببینند و این بلند اندیشیدن را به تمام مربیان ایرانی تزریق کند. او نمونه شاخصی از مربیان بااستعداد ایرانی است که در زمان درست و بهموقع راه درستی برای تعالیم مربیگری برگزید و با پشتکار به آنچه میخواست دست یافت.
عبدی ۱۷ سال برای پرسپولیس بازی کرد و در نقش کاپیتان این تیم به بالاترین میزان محبوبیت در فوتبال باشگاهی دست یافت اما در رده ملی هیچ وقت نشد که دوران بازیگری او همسنگ دوران باشگاهیاش باشد اما حالا به عنوان یک مربی ملی جبران میکند. درست در ماههایی که تیم جوانان حذف تلخی از مسابقات قهرمانی آسیا داشت و تیم المپیک از مسابقات مقدماتی المپیک و بعد بازیهای آسیایی حذف شد ، رساندن تیم نوجوانان به جام جهانی و سپس پیروزی در نخستین بازی آنهم مقابل برزیل قهرمان کار بزرگی بود که عبدی به عنوان نماینده مربیان ایرانی رقم زد و حالا میتواند باعث سربلندی تمام همصنفان خود در فوتبال ایران باشد و شوق مربیگری در بین شیفتگان این مهم را بهخصوص در بین تیمهای پایه افزایش دهد.
حسین عبدی را قبلتر به عنوان یک مدیر لایق برای تیم نوجوانان شناخته بودیم. او توانسته بود از این تیم یک مجموعه متحد بسازد که برای رسیدن به هدفش میجنگد و به شکل عجیبی تلاش میکند. بازیکنان این تیم انگار مثل دانههای زنجیر به هم وصل شدهاند و همه چیز در اردوی تیم نوجوانان به شکل عجیبی با اتحاد و حرف شنوی از عبدی پیش میرود. آنها مثل یک خانواده چهل نفریاند که علاقمندیهایشان یکی است و از یک خط پیروی میکنند. مسئول ایجاد این حس در تیم نوجوانان حسین عبدی است که مدیریت در مربیگری را بهخوبی فرا گرفته و در این تیم با بازیکنان زیر ۱۷ سال به خوبی پیاده میکند اما داستان فقط بحث روانی و تعلیمات خارج از زمین چمن نیست.
حسین عبدی مربی اهل فن است. او تمام بالا و پایینهای فوتبال را دیده و برای یک مسابقه در رده جام جهانی نوجوانان انگار سالها زحمت کشیده و در بهترین فرصت میداند چطور و با چه تغییری ده درصد شانس پیروزی را برای تیم خود زنده کند و به صد برساند. باور کنید بعد از پایان نیمهی نخست بازی با برزیل اگر به هر فردی میگفتید نتیجه را پیشبینی کند حداقل دو گل روی گلهای زده برزیل با آن کیفیت و توان بازیکنانش میگذاشت و باخت چهار بر صفر شاید حتی آبرومدانه به نظر میرسید اما تدبیر عبدی و همان کلکی که او به صراحت و بدون شیله پیله در مصاحبهاش لو داد نشان داد او تمام آموختههایش را جمع کرده تا در یک بازی بزرگ رو کند. تدبیری که برای رسیدن به یک برد بزرگ کارگر افتاد تا همه بدانند فوتبال ایران یک مربی برجسته دارد .
مربیای که ثابت کرده میتوان دیسیپلین داشت و موفق شد، میتوان خارجی نبود و دست به کارهای بزرگ زد و البته میتوان هیاهو نداشت اما درخشید. حسین عبدی مجموعهای از پارادوکسهاست؛ یک مربی فرهیخته بزرگ شده در محله سیزده آبان که شبیه بچههای پایین شهر حرف نمیزند اما پرچمشان را در آن سوی اقیانوس هند بالا برده است.
یم فوتبال نوجوانان ایران پس از صعود شگفتانگیز به جام جهانی زیر ۱۷ سال، امروز در نخستین مسابقهاش در این رقابتها در اندونزی به مصاف تیم مدعی برزیل رفت و در نیمه اول علیرغم اینکه نمایش خوبی ارائه داد، با شکست دو بر صفر به رختکن رفت ولی در نیمه دوم فراتر از انتظار ظاهر شد و مقابل قهرمان دوره قبل (۲۰۱۹) توانست استثنایی کار کند و در دقیقه ۵۴ گل اول را توسط یعقوب براجعه به ثمر رساند و در دقیقه ۶۹ توانست روی شروع مجدد عالی آرشا شکوری توسط کسری طاهری، بازیکن تعویضی کار را به تساوی بکشد و چهار دقیقه بعد روی یک ضدحمله سریع و در نهایت ضربه تمام کننده اسماعیل قلیزاده نتیجه را ۳ بر ۲ کند.
شروع جام جهانی برای آیندههای فوتبال ایران باورنکردنی بود؛ پیروزی مقابل برزیل.
به گزارش “ورزش سه”، تیم فوتبال نوجوانان ایران پس از صعود شگفتانگیز به جام جهانی زیر ۱۷ سال، امروز در نخستین مسابقهاش در این رقابتها در اندونزی به مصاف تیم مدعی برزیل رفت و در نیمه اول علیرغم اینکه نمایش خوبی ارائه داد، با شکست دو بر صفر به رختکن رفت ولی در نیمه دوم فراتر از انتظار ظاهر شد و مقابل قهرمان دوره قبل (۲۰۱۹) توانست استثنایی کار کند و در دقیقه ۵۴ گل اول را توسط یعقوب براجعه به ثمر رساند و در دقیقه ۶۹ توانست روی شروع مجدد عالی آرشا شکوری توسط کسری طاهری، بازیکن تعویضی کار را به تساوی بکشد و چهار دقیقه بعد روی یک ضدحمله سریع و در نهایت ضربه تمام کننده اسماعیل قلیزاده نتیجه را ۳ بر ۲ کند.
ملی پوشان نوجوان فوتبال ایران در شرایطی توانستند پیروزی شگفت انگیز و ناباورانه مقابل مدعی قهرمانی جام جهانی زیر ۱۷ سال را تا پایان حفظ کنند و شروع استثنایی در این رقابتها داشته باشند که تیم انگلیس هم در دیگر بازی این گروه توانست با نتیجه ۱۰ بر صفر برابر نیوکالدونیا به برتری برسد تا شاگردان حسین عبدی با نتیجه امروز شانس بالایی برای صعود از گروه مرگ داشته باشند.
آرشا شکوری، گلر تیم نوجوانان ایران با وجود اینکه دو گل دریافت کرد، اما بدون شک ستاره تیمش مقابل بازیکنان آینده دار برزیل بود و توانست در طول ۹۰ دقیقه بارها با واکنش های خود دروازه ایران را نجات بدهد و البته یک کار مهم هم با ثبت پاس گل دوم به نام خود داشته باشد.
اتفاق ویژه زدن سه گل به قهرمان جام جهانی در ۱۹ دقیقه و برد سه بر دو ایران مقابل برزیل. ویژهتر از این اتفاق نداریم!
دیشب اگر نخواهیم بگوییم جنجالیترین، شاهد یکی از جنجالیترین مناظرههای تاریخ فوتبال کشور بودیم. مناظرهای که اگرچه شرایط حاکم بر آن روایتگر ناکارآمدیها و بیکفایتیها و کتمان حقایق بود اما آنچه مشخص است دیشب علیرغم تمامی تلخیها، یکی از درخشانترین شبهای تاریخ فوتبال ایران بود. شبی بود که کارآمدی بر ناکارآمدی، شفافیت بر عدم شفافیت، صراحت علیه کتمان حقیقت و بازی کردن با کلمات قامت راست کرده بودند. شبی بود که علیرغم ناامیدیها، کورسوی امیدی از قرار گرفتن فوتبالمان در مسیر صحیح، مشاهده شد. درست است که بیتردید قهرمان مناظره دیشب حسین قربانزاده بود و با تسلط کامل خود توانست مناظره را به دور از فضای احساسی و در شرایط کاملا منطقی جلو ببرد، اما نمیتوان از نقش محمدحسین میثاقی مجری برنامه فوتبال برتر غافل شد. میثاقی بدون اینکه مداخلههای بیمورد داشته باشد، جلسه مناظره شب گذشته را باتجربه بالای خود راهبری کرد و برخلاف همتاهای خود که به قصد ایجاد دیالوگ و با دخالتهای بیمورد در صحبتهای طرفین، معمولا از کیفیت مطالب مناظره کننده یا مناظره کنندگان میکاهند، بیشترین بهرهوری را از مناظره دیشب دریافت کرد.
حتی چینش نفرات در مناظره دیشب و اینکه خود را در وسط کادر نگذاشته بود، نیز حکایت از هوشمندی میثاقی و کارگردان برنامه داشت و به نوعی میدانستند که تسلط قربانزاده او را به نفر اول مناظره تبدیل خواهد کرد. نکته مهم دیگر، انتخاب درست موضوع برنامه توسط میثاقی و دست اندرکاران برنامه فوتبال برتر بود. برای آنها شاید جذابتر، راحتتر و پربیننده تر این بود که با دعوت از دو نفر از باشگاه استقلال به عنوان مثال همین آقایان فتح الله زاده و مظلومی و انجام گفتوگو بدون حضور نماینده سازمان خصوصی سازی برنامه دیشب را شروع میکردند و درن هایت با روی خط آوردن چندین بازیکن و گلهمندی آنها از وضع مدیریت باشگاه و عدم حضور در آسیا و ایجاد درگیری گسترده میان بازیکنان و مدیریت باشگاه بر روی آنتن، هم تیم استقلال را به حاشیه میبردند. این روش کمترین آسیب آن این بود که در ادامه فصل نتیجهگیری استقلال دچار اختلال میشد و همچنین درخصوص عدم حضور استقلال در آسیا همه چیز مسکوت باقی میماند تا خوراک خبری برای برنامههای بعدی باقی بماند. کمترین دستاورد میثاقی و برنامه فوتبال برتر این بود که دیشب توانستند برای همیشه خط بطلانی بر مدیران به اصطلاح ورزشی که دوران آنها به سر رسیده است بکشند. میثاقی همچنین با دعوت از پرویز مظلومی به تمامی پیشکسوتان هشدار داد هرگونه پذیرش مسئولیت درصورت عدم تخصص میتواند منجر به عواقب ناخوشایندی برای فرد مورد نظر از لحاظ حقوقی گردد. هرچند که مناظره دیشب گویای طنز تلخی بود اما همه ما امیدوار شدیم به روزگاری که مدیران حرفهای و کارآمد به جای مدیران به اصطلاح ورزشی سکان هدایت باشگاهها را به دست بگیرند. آن روز قطعا فوتبال ما نه تنها در همه ردهها در آسیا حرف اول را میزند، بلکه در سطح جهان نیز مثل فوتسال و فوتبال ساحلی درخشان خواهد شد. به امید آن روز
از چه بنویسیم و از که گلایه کنیم؟! از کسانی که به ما وعده ستاره سوم را دادند اما بی تدبیریشان برای سومین بار استقلال را در دو دهه اخیر از حضور در آسیا محروم کرد؟
از چه بگوییم؟! از وعده های اقتصادی نسنجیده مدیرانی که تخصصی در مدیریت و اقتصاد ندارند؟! از” متافلس” *؟! از پفک آبی؟! از وعده پوچ اعطای وام ازدواج به هواداران؟! از وعده آبی پوش کردن مسی و تست گرفتن از رونالدو؟! از اظهار نظرها و جدالهای بی موقع مدیران گذشته و گذشته تر و فعلی و آینده و آینده تر استقلال؟! از رجزخوانی مدیران استقلال برای یکدیگر در برنامه های تلویزیونی؟!
در دایره المعارف استقلال، خوشیها زودگذرند. یک به یک نام میبرم، خوشی بعد از صدرنشینی با استرا ( در شبی که او عزم بازگشت به رم را داشت)، خوشی بعد از برد در دربی نیمه نهایی جام حذفی و صعود به فینال که با اقدام عجیب مدیرعامل وقت به تلخ کامی تبدیل شد، قهرمانی بی شکست (و سپس اشکهای فرهاد که خبر از جدایی میداد) و…
حالا احتمالا کریستیانو رونالدو یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ فوتبال به آزادی میآید اما خبری از پرافتخارترین تیم ایران در آسیا نیست . اینجا استقلال است میترسیم دلبسته شویم چون از شعف رابطه از راه دور با ستارههای زمین و نیمکت خاطره خوشی نداریم. از سرحال ترین تیم ایران میترسیم، از ساپینتو میترسیم، میترسیم به او هم دلبسته شویم و او هم برود. اینجا استقلال است یا خیلی زود ترکش میکنند یا خیلی دیر. بازهم میگویم، میترسیم از عارف، میترسیم از محبی، میترسیم از قایدی، میترسیم از یامگا ….
گمان میکنم با اتفاقاتی که در چند هفته گذشته افتاد برهمگان روشن شده باشد که مدیر فوتبالی سرابی بیش نیست. اصلا اهمیتی ندارد مدیر بداند یازده بازیکن در زمین هستند یا دوازده بازیکن. باشگاهها نیازمند مدیرانی هستند که تخصص و مهارت مدیریت داشته باشند. دلسوز باشند. تدبیر و انگیزه داشته باشند. از همه مهمتر، استراتژی داشته باشند. همانطور که یک مدیر قوی نمیتواند بهعنوان مهاجم بازی کند، قطعا یک مهاجم هم نمیتواند مدیرعامل یا عضو هیئت مدیره باشد. شاید در نقد مطالب بنده گفته شود الیور کان دروازه بان اسطوره ای بایرن هم مدیرعامل این باشگاه است که باید گفت الیور کان در یک پروسه بلند مدت و پس از تحصیل دروس مدیریت در مدارس کسب و کار هاروارد و استنفورد، به مدیرعاملی بایرن مونیخ رسید. عجیب است بهترین مدرسه کسب و کار ایران یعنی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف از سال ۷۹ تاسیس شده است، اما حتی یک مدیر ورزشی در طول این سالها از فارغ التحصیلان این دانشکده یا سایر دانشکدههای برتر نبوده است. عجیب است کسانی که حتی سه واحد از دروس مدیریت را پاس نکرده اند بر سکان مدیریت استقلال تکیه زده اند.
در فوتبال ما، مدیر الف میرود، مدیر ب میآید، سپس نوبت مدیرهای ج و د میشود و دوباره مدیر الف میآید، بعد از مدیر الف، درنهایت، نوبت به مدیر ب میرسد. ما نه تنها در جام جهانی پیر ترین تیم جام را داشتیم، در مدیریت فوتبال نیز پیرترین تیم را داریم. آدمهای آنالوگ در دوره دیجیتال.
هرچه که هست امیدواریم سکان مدیریت استقلال به دست نخبگان و فارغ التحصیلان دانشگاههای برتر بیفتد. امیدواریم هدایت استقلال بهدست مدیرانی بیفتد که در کسب و کار خود بسیار موفق هستند و نه مدیرانی که گذشته ناموفقی داشته اند. امیدواریم همانطور که اکوسیستم استارتاپی ایران بواسطه تدبیر مدیران جوان و خردمند درخشان است، فوتبالمان هم درخشان شود.
سخن را کوتاه میکنم ، مسیر مشخصتر از چیزی است که فکر میکنیم اما درختها نمیگذارند جنگل را ببینیم. *مدیرعامل استقلال در برنامه فوتبال برتر با اشاره به برنامههای بزرگش برای استقلال اعلام کرد قصد دارد برای اولین بار از متافلس (همان متاورس) برای استقلال پول دربیاورد.
این شاید جنجالیترین شب برنامه فوتبال برتر بوده باشد که با حضور حسین قربانزاده، علی فتحاللهزاده و پرویز مظلومی با اجرای محمدحسین میثاقی روی آنتن رفت.
این برنامه با موضوع اصلی حذف استقلال از آسیا برگزار شد و چند محور مهم داشت: بدهیها، ابهامها و اشتباهها. همین سه محور کافی بود تا حاضران با اظهارات جنجالی، یکدیگر را متهم کنند که در این بین، مدیرعامل استقلال بیشترین اتهام را متوجه خود دید.
با این حال و در این بین، جملات و بحثهای طرفین، نکات جالبی را در خود داشت که از شب گذشته در فضای مجازی دست به دست شد و حالا بخشهای جالب این مصاحبه حدود دو ساعت و نیمه، آورده شده است.
* از زمین فوتبال تا دادستانی و دادگاه پرویز مظلومی و اولین جملات به قربانزاده: ما تا کلانتری نرفتیم حالا باید برویم دادستانی، نمیدانم لابد دزدی کردیم. آقای قربانزاده از ما شکایت کرده، ما راجع به ایشان خیلی حرف داریم، ایشان خیلی اتهام زد، او همیشه در تلویزیون است، در بورس کاری ندارد که همیشه در تلویزیون است؟ من ۵۰ سال در این فوتبال بودم کلانتری ندیدم حالا باید بروم دادستانی. قربانزاده در پاسخ به مظلومی: من مجبورم حرفهای تکراری بزنم برای باشگاه بی در و پیکری که اساسا آشفتگی مالیاش در تاریخ بیسابقه است. آشفتگی مالی طوری است که امکان ندارد شما این باشگاه را به یک خارجی نشان بدهید، باور کند که آنها از مالیات معاف بودند اما حتی اظهارنامه پر نمیکردند. میثاقی در واکنش به حرفهای مظلومی: شاید جایگاهتان درست نیست، قبلا جایگاهتان به عنوان سرمربی درست بود این همه برد آوردید و به عنوان بازیکن گل تاریخی را زدید اما شاید الان جایگاهتان درست نیست.
* پیشنهاد مدیرعاملی در پرسپولیس فتح الله زاده: از ۹۰ درصد باشگاههای لیگ برتری از جمله پرسپولیس، در زمان مهرعلیزاده پیشنهاد داشتم اما استقلالی دو آتشه هستم.
* خانه خاله و حذف از آسیا فتح الله زاده در مورد حذف از آسیا: [آسیا را] ۹۰ درصد از دست دادیم، ۱۰ درصد من یک نامهای نوشتم به کنفدراسیون فوتبال آسیا که 15 روز تعطیلی است و امکان اینکه پولی که در این اندازه میخواهیم بفرستیم، برای ما مهیا نیست و به استراماچونی هم نامه زدیم که یک کشوری را معرفی کنید که ما نقدی بدهیم. جواب این نامه ۵۰-۵۰ است. پاسخ میثاقی: ای اف سی هم میگوید عه پس من دو هفته وقت میدهم؟ ای اف سی است، هیئت فوتبال تهران نیستها… . فتحاللهزاده در پاسخ به نتایج تلاشش: من رفتم تمام مسئولان کشور را ملاقات کردم و دستور گرفتم اما این زمانبر است تا به اجرا برسد. متاسفانه ما زمان نداشتیم. ما پول را که نبردیم خانه خاله خرج کنیم.
* کنایه به فتحاللهزاده: در بیابان شن کم میآوردی! قربانزاده در شروع صحبت: هیچ فرقی بین آقای فتحاللهزاده، درویش و آجورلو در مسند مدیریت دولتی وجود ندارد. چون مدیریت دولتی مثل بیابانی است که اگر در اختیار دولت باشد، شن کم میآورد، باشگاه استقلال هم اینطوری است که اگر هزار میلیارد هم اگر ریخته میشد در این باشگاه، باز میرسید به استراماچونی میگفت پول ندارم.
* سینما: آرتیست و فیلم قربانزاده در مورد پول محبی: باشگاه آشفته اینطور است که ۲۵۰ هزار دلار از صرافی شربیانی برای محبی و سانتاکلارا میگیرد، ۹۰ هزار دلار مینشیند در حساب [باشگاه پرتغالی]، ۱۴۰ هزار دلار را باید دنبالش بگردیم، میگویند هست و میدهیم اما چرا در حساب ضبط و ثبت نیست؟ قربانزاده در مورد صورت مالی سال ۹۲ استقلال: این سند دریافت یک میلیارد تومان برای چکهای شخصی است. آقای فتحاللهزاده اگر حرف من اشتباه باشد، من فردا از سازمان خصوصیسازی استعفا میدهم و میروم (فتحاللهزاده: نه نگو!). آقای نیازی کارمند شما در روزنامه است و این چکها را پیگیری کرده، شما چکها را زمانی که باید سوراخ و بایگانی میکردی، نباید چکها دست شما میماند، دست شما امانت بود.
پاسخ فتحاللهزاده: بگذار من یک توضیحاتی بدهم، آقای دکتر شما این چیزهایی که میگویید… ما که اینجا فیلم بازی نمیکنیم و آرتیست هم نمیخواهیم، شما اصلا حق نداری این چیزها را اینجا مطرح کنید، شما چه کارهاید؟ ما اگر اشکالی داریم، شما باید بروی دادگاه آنجا مشخص کنی. چرا این دروغ را میگویید؟ زشت است این حرفها. شما یک سال صحبت کردی، من هیچی نگفتم…
* جنجالیترین اتهام: پول بدید، اما دو بار نگیرید! فتحاللهزاده در مورد بدهی به چشمی: آقای روزبه چشمی پول میخواست، میگفت ندهید بازی نمیکنم. حقش را میخواست، باشگاه به او ۲٫۵ میلیارد چک داد. خب پولش را میخواست، ندهید نمیرود بازی کند. اینها را میفهمی؟ اینها را باید کارشناس ورزشی بیاورید صحبت کند نه ایشان که اصلا هیچ اطلاعاتی از ورزش ندارد و نمیفهمد ورزش چیست. فقط بلد است داد بزند همه را محکوم کند. الان زنگ بزن به آقای چشمی… ندهم به روزبه چشمی؟
قربانزاده: بدید، بدید، ولی دو بار نگیرید. آقای فتحاللهزاده بدهید اما دو بار نگیرید.
میثاقی: روزبه چشمی پیام داد و گفت هیچوقت نگفتم که اگر پول ندهید بازی نخواهم کرد. روزبه چشمی: سلام عرض میکنم خدمت شما. من با تاخیر ۲-۳ ماهه بعد جام جهانی این پول را گرفتم. اما آنجایی که گفتند من گفتم اگر پول نگیرم بازی نمیکنم، این برای من سوال است. من در این ۷-۸ سال هیچ نفری نمیتواند پیام و صدایی از من بدهد که من همچین حرفی زده باشم. فتحاللهزاده: من جوابش را بدهم؟ من سلام عرض میکنم خدمت شما، من نگفتم که تو پول زیاد یا اضافه گرفتی و نگفتم بازی نمیکند. گفتم اگر به بازیکن پول ندهی نمیآید بازی کند. روزبه چشمی: مگر الان که بازی کردیم همه چیز طبق قرارداد انجام شده؟
* این قسمت: حرفهای من کشکی نیست! فتحاللهزاده: حرفهای من ورزشی است، تخصصی است، کشکی که نیست. میثاقی: این بحثها کاملا مالی است، اورلپ و پاس تو در که نیست. فتحاللهزاده: حتی قاضی نمیتواند در تلویزیون اتهامی به شما بزند، من قطعا از آقای چیز (قربانزاده) شکایت خواهم کرد به خاطر اتهاماتی که زده. باید ثابت کنید من ۴۰۰ میلیون دادم و ۱۰ برابر گرفتم.
* اینجا یا جای من است یا شما! فتحاللهزاده: ثابت کنید که من دو بار چک گرفتم! میثاقی: گفتند من اصلا میروم از خصوصیسازی اگر غلط باشد. فتحاللهزاده: نه نمیخواهد برود. اما عقلش را ندهد دست این آدمها. این ۴ چک را از من گرفت، نه از باشگاه. قربانزاده: شما از کی گرفتی؟ فتحاللهزاده: خودم. قربانزاده: نه شما از باشگاه گرفتی، فردا ثابت میشود. شما دو بار گرفتی، دو بار گرفتی. فتحاللهزاده: اگر ثابت کنی من هم همین فردا باشگاه را ول میکنم میروم. قربانزاده: فردا یا من نیستم یا شما.
* ماجرای ماشینهای ثبت نامی میثاقی: هیئت مدیره استقلال ماشین گرفته؟ مظلومی: ماشینها که اصلا ربطی ندارد، کل پول را افراد دادند و باشگاه یک قرون به کسی کمک نکرد و پولش را بیشتر هم نگرفت. ما تقاضا کردیم به کارمندان هم ماشین بدهند، این کمکی است که در باشگاه وجود دارد.
* انشالله گربه است! قربانزاده: من نمیتوانم چشمم را ببندم و بگویم انشالله گربه است. مسئله مالی قابل اغماض نیست. قربانزاده: هیئت مدیره متولی دارد و متوالی باید هم در انتخاب دقت کند و هم نظارت داشته باشد. قربانزاده: استقلال ۲۰ مدیرعامل داشته و هرکسی آمده مجبور شده بدهی قبلی را بدهد.
* فتحالله: ۲۵۰ هزار دلار را نگرفتم / گرفتم قربانزاده: باشگاه شارلروا ۲۵۰ هزار دلار باید به ایران میداده، آقای آجورلو با صرافی شربیانی کار میکرده. این صرافی پول را نقدی به شما داده. فتحاللهزاده: نه نه نه، نداده به ما. آقای شربیانی به ما بدهکار است. قربانزاده: 250 هزار دلار حسینزاده را شما گرفتید؟ فتحاللهزاده: نه نه نه نگرفتیم، بدهکار است به ما. قربانزاده: شما ۲۵۰ هزار یورو از صرافی شربیانی گرفتید. این صحت ندارد؟ فتحاللهزاده: نه نمیگویم صحت ندارد… میثاقی: الان گفتید نگرفتید که!
* صرافی مورد نظر فتحاللهزاده قربانزاده: شما صرافی معرفی کردید؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: معتبر است؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: اسمش را میتوانید بگویید؟ فتحاللهزاده: اسمش… میثاقی: اسمش را نمیدانید؟ چون مهم است. فتحاللهزاده: حامدی… همچین چیزی است.
* حمله فتحاللهزاده به میثاقی قربانزاده: از آذر تا امروز که ما در خدمت شما بودیم، باشگاه حتی یک ریال هم درآمد نداشته است. همهش یا قرض بوده که مصیبت میشود در آینده یا ۵ میلیارد پیامک و کسب و کار هوشمند بوده است. فتحاللهزاده: خب این پول است دیگر ما تولید کردیم. ما زحمت کشیدیم گرفتیم. قربانزاده: پولش را شما گرفتید… فتحاللهزاده: نه قراردادش را هم من بستم. میثاقی: شما اگر رای CAS را میدادید… فتحاللهزاده: شما نمیگذارید من صحبت کنم، وقتی دکتر [قربانزاده] صحبت میکنید وایمیستید تماشا، اما وقتی کم میآورد اینطوری هل میدهید.
* پرداخت مطالبات در فرودگاه مظلومی: سوپرجام در فرودگاه پول دادیم. فتحاللهزاده: در فرودگاه پسرم پول آورد، بازیکنان گفتند اگر پول ندهید نمیرویم، آوردم آنجا دادم. ندهم؟ خب نمیروند. حالا فردا آقای قربانزاده میگوید این پول ثبت نشده.
* اعتراف مدیرعامل استقلال در مورد درآمدزایی قربانزاده: شما برای درآمدزایی چه کردید؟ فتحاللهزاده: امسال هیچکاری نمیتوانم بکنم. باید چیزهای مختصر بگیرم چون کارگزار قرارداد بسته و همه چیز را در اختیار دارد. قربانزاده: خروجی شما چیست؟ فتحاللهزاده: این لیوان را در باشگاه فروختند به شما، اجاره دادند به ایشان و آبش را هم میگویند آقای میثاقی بخورد.
* یک دقیقه با جدل میثاقی و فتحاللهزاده میثاقی: جواب هوادار را چه کسی باید بدهد؟ فتحاللهزاده: همه آنهایی که این قرضها را به بار آوردند و ندادند. میثاقی: شما چه کردید؟ فتحاللهزاده: 143 میلیارد با منت کشی از اینور آنور آوردیم. میثاقی: شما استعفا دادید چرا برگشتید؟ فتحاللهزاده: برای اینکه گفتند همه قول میدهیم بیشتر تلاش کنیم مشکلات حل شود. میثاقی: چرا تا الان تلاش نکردید؟ فتحاللهزاده: الان زمان داریم دیگر.
* مدیرعامل استقلال در پرسپولیس! میثاقی: ته پاسخگویی شما حذف از آسیا بود دیگر. فتحاللهزاده: عیب ندارد دیگر. میثاقی: چرا عیب ندارد؟ خیلی عیب دارد. فتحاللهزاده: ببینید سیستم غلط است. میثاقی: شما چطور در این سیستم غلط ماندید؟ فتحاللهزاده: برای اینکه من استقلالیام. میثاقی: شاید استقلالیها دوست داشته باشند شما مدیرعامل پرسپولیس بودید، پرسپولیس حذف میشد.
* دادگاه پرویز مظلومی و ته دیگ! مظلومی: آقای قربانزاده میتواند به ما کمک کند. قربانزاده: انشالله شما که بروید دادگاه تکلیف ۶۰۰ میلیارد مشخص شود، چون کفگیر پلو را که هیچی، ته دیگ را هم زدند درآوردند. میثاقی: آقای فتحاللهزاده شما قسمت ته دیگی. فتحاللهزاده: من ۹۰ میلیارد گرفتم، بقیه ۵۹۰ تا. میثاقی: بله گفتند شما قسمت ته دیگی.
* دکترای اقتصاد فتحاللهزاده و اولین سوال مالی قربانزاده: شما مدیرعامل یک شرکت هستید درست است؟ فتحاللهزاده: بله. قربانزاده: باید اینها را بدانید درست است؟ فتحاللهزاده: میدانم دیگر. قربانزاده: صورت مالی سه جزئش چیست؟ فتحاللهزاده: بله. آقای دکتر شما مگر حسابرس رسمی معرفی نکردید؟ قربانزاده: فقط همین یک سوال… سه جز را بگویید چیست؟ فتحاللهزاده: معلوم است دیگر صورتهای مالی… قربانزاده: نه صورت مالی سه جز دارد. فتحاللهزاده: اسناد مالی هست توش… مصوبات هیئت مدیره هست توش… درآمد و هزینه هست… قربانزاده: شما تقصیر نداریدها، کسی که شما را گذاشته، تقصیر دارد. فتحاللهزاده: چرا مگر من باید حسابرسی بلد باشم؟ قربانزاده: مدیرعامل یک شرکت باید بداند که سه جز گزارش وجوه نقد، صورت سود و زیان و ترازنامه است. شما باید این اولیات را بدانید… فتحاللهزاده: من تازه آمدم… قربانزاده: اصلا تازه آمدن چه ربطی دارد؟ شما به عنوان مدیرعامل شرکت باید اولیات مدیریت را بدانید.
* دانشگاه اقتصاد در فوتبال برتر فتحاللهزاده: اینها کسی را آوردند و نظارت نکردند. قربانزاده: آقای آجورلو را من آوردم؟ فتحاللهزاده: پول دست شما بوده دیگر به او دادید. قربانزاده: نه دست مدیرعامل بوده. میثاقی به قربانزاده: مگر مصوب نمیکردید که هزینه کنند؟ قربانزاده: من ترم اول اقتصاد را به شما یاد دادم، ترم دوم را هم یاد میدهم. فتحاللهزاده: نه من ترم هفت را یاد میدهم این است که وقتی مال مردم را فروختی نظارت کن. قربانزاده: نظارت با حسابرس است. فتحاللهزاده: پس شما دخالت نکنید. قربانزاده: من حتما دخالت میکنم که شما دو برابر برنداری. فتحاللهزاده: من سه برابر برمیدارم، شما وایستا نگذار من بردارم. من ۴ برابر پول دادم.
* صدایی که هرگز در استودیو پخش نشد قربانزاده: من اولین بار آقای فتحاللهزاده را در کیش دیدم، وقتی مدیرعامل شده بود. من به او گفتم شما همین راهی را خواهید رفت که آجورلو میرود. فتحاللهزاده: پیشداوری، پیشداوری. شما یک روزه من را شناختید؟ معاون شما گفت ۳۰۰ میلیارد پول در باشگاه هست. قربانزاده: ایشان تکذیب کرد. فتحاللهزاده: تکذیب کرد؟ صدایش را پخش کنم؟ قربانزاده: بله پخش کنید. فتحاللهزاده: اجازه میدهید پخش کنم؟ میثاقی: بله. فتحاللهزاده: فردا میدهم پخش کنید. میثاقی: نه همین الان بدهید پخش کنیم. فتحاللهزاده: همین الان او را بگیرید اگر گفت من نگفتم، من پخش میکنم.
* فرزاد و فرهاد علیه مدیرعامل استقلال میثاقی: فرزاد مجیدی پیام داده و میگوید فرهاد به من میگوید من کلا یک چک گرفتم و نه چهارتا که آن هم پاس نشد. فتحاللهزاده: بانک نشان میدهد پاس شده یا نشده. میثاقی: میخواهید فرزاد بیاید روی خط بگوید؟ فتحاللهزاده: نه.
* فوتبال با شرکت و کارخانه فرق دارد؟! مظلومی: آقای قربانزاده دنبال این هستند که خودشان در باشگاه احاطه داشته باشند. اگر نتوانیم کمک کنیم، خواهیم رفت. فتحاللهزاده: بیایید مدیرعامل شوید. مظلومی: جنگ سر این است که شما (قربانزاده) میخواهید هیئت مدیره را خودتان بگذارید. هیئت مدیره بدون پول چگونه میخواهد اداره کند؟ با حرفهای شما کسی نخواهد آمد سهام را بخرد.
قربانزاده: حتما شرکت میکند چون باید با سهامدار صادق باشید. باید هیئت مدیرهای بیاید که کیلویی تفویض نکند به آقای آجورلو. مظلومی: مسئله فوتبال و تیمداری فرق میکند. ما در شرایط بحرانی باید بازیکن بخریم. شرکت و کارخانه با فوتبال فرق دارد. قربانزاده: مگر دنیا فوتبال ندارد؟ مظلومی: از قدیم اینطور بوده.
* ۱۴۰ هزار دلار در استقلال گم شد قربانزاده: هیئت مدیره نباید اجازه دهد که یک حامدی از کنار خیابان بیاید و ۱۴۰ هزار دلار گم شود. فتحاللهزاده: برادر من این توهین است ها، من شکایت میکنمها. کجا گم شده؟ شما کِی از ما سوال کردید؟ قربانزاده: من سوال کردم، استعفا داده بودید. فتحاللهزاده: الان که هستم. قربانزاده: من جوابم را گرفتم. میثاقی: جواب چه بود؟ قربانزاده: گفتند گم شده!
تیم ملی آرژانتین در دیداری دوستانه موفق شد کوراسائو را با نتیجه ۷-۰ شکست دهد. لیونل مسی ستاره اول تیمش در این دیدار بود که در نیمه اول ۳ گل زد و هتتریک کرد. گل اول لئو در دقیقه ۲۰ این دیدار از اهمیت بسیاری برخوردار بود. او با زدن این گل، شماره گلهای ملی خود را سهرقمی کرد و با زدن دو گل دیگر به سومین بازیکن تاریخ تبدیل شد که بیش از ۱۰۰ گل ملی دارد.
ستاره ۳۵ ساله تیم ملی آرژانتین حالا در کنار علی دایی (ایران) و کریستیانو رونالدو (پرتغال)، تنها بازیکنان تاریخ فوتبال هستند که در بازیهای ملی بیش از ۱۰۰ گل به ثمر رساندهاند. علی دایی، مهاجم اسبق فوتبال ایران، اولین بازیکنی بود که توانست به چنین رکوردی دست پیدا کند و سپس رونالدو با در پیش گرفتن یک روند گلزنی شگفتانگیز به او رسید و حالا با ۱۲۲ گل، بهترین گلزن ملی جهان است. حالا لیونل مسی هم تلاش میکند تا با عبور از علی دایی (۱۰۹ گل) در یکقدمی رونالدو قرار گرفته و برای این عنوان مهم با کریس به رقابت مستقیم بپردازد.
او ابتدا با پای راست خود در دقیقه ۲۰ دروازه حریف را باز کرد تا ۱۰۰ گله شود. گل شماره ۱۰۱ لئو در دقیقه ۳۴ به ثمر رسید و تنها سه دقیقه بعد، این بازیکن برای سومینبار موفق به باز کردن دروازه حریف شد تا در عرض تنها ۱۷ دقیقه، هتتریک کند. این پنجاه و هفتمین هتتریک دوران ورزشی کاپیتان تیم ملی آرژانتین بود. او تلاش میکند تا در این زمینه نیز خود را به کریستیانو رونالدو برساند. ستاره پرتغالی النصر با ۶۲ هتتریک بیهمتاست و مسی با ۵ هتتریک کمتر، در مکان دوم حضور دارد.
لیونل مسی با ۱۰۲ گل بهترین گلزن ملی آرژانتین هم به حساب میآید. آرژانتین همواره تیم ملی قدرتمندی داشته که مهاجمانی مخوف در آن بازی میکردهاند. از دیهگو مارادونا گرفته تا گابریل باتیستوتا و خیلیهای دیگر که سالها در دنیای فوتبال درخشیدند؛ اما تعداد گلهای ملی آنها قابل مقایسه با لئو نیست. ستاره پیاسجی حالا با ۱۰۲ گل ملی برای آرژانتین، در صدر جدولی حضور دارد که باتیستوتا با ۵۵ گل و آگوئرو با ۴۱ گل در مکانهای دوم و سوم آن هستند.
روزنامه اوجوگو تیتر اصلی و جلد شماره یک خود را باز هم به مهدی طارمی اختصاص داده است. این روزنامه پرتغالی نوشته است که مهاجم ایرانی پورتو در ماههای رمضان عملکرد خوبی را از خود نشان داده و انتظار میرود با آغاز دوباره رمضان، او درخشش خود را تکرار کند.
اوجوگو با تیتری بزرگ روی جلد اول خود نوشته است: “طارمی در ماه رمضان شتاب میگیرد”، نوشت: گلزنی بازیکن ایرانی معمولاً در ماه مبارک رمضان افزایش مییابد. او در رمضان سال قبل، ۶ بار گلزنی کرد و یک پاس گل داد، تنها دو مورد کمتر از سال قبل.
در این گزارش آمده است:
نرخ گلزنی و گلسازی طارمی در دو سال اخیر که یکی از آداب دین اسلام را ادا کرد، افزایش یافت. زیدو سانوسی نیز سرعت خود را (در میانگین گلزنی و گلسازی) کم نکرد.
سال گذشته، این بازیکن ایرانی در یک ماهی که از طلوع تا غروب خورشید نتوانست غذا بخورد، در ۶ بازی ۶ گل زد و یک پاس گل داد. و در سال ۲۰۲۱ نیز شش بار گلزنی کرد و سه مرتبه پاس گل کرد.
طارمی و زیدو تنها مسلمانهای تیم پورتو هستند. از ۲۲ مارس تا ۲۱ آپریل زمان آغاز و پایان ماه رمضان، یکی از واجبات دین اسلام است که افراد باید از طلوع تا غروب خورشید روزه بگیرند که این مسئله تلاش بدنی بیشتری در تمرینات [معمولاً صبحها] و در بازیها میطلبد.
گذشتهای که دور نیست نشان میدهد که نه تنها ماه رمضان عملکرد و توانایی بازیکنان پورتو را کاهش نمیدهد، بلکه برعکس این موضوع رخ داده است. با نگاهی به اعداد و ارقام میتوان گفت که طارمی گرسنگی خود را با گل رفع میکند و زیدو هم در این دوره نشانهای از کاهش تواناییهایش را نشان نمیدهد.
امسال و تا به اینجا، آمار طارمی اینگونه بوده است: او ۱۸۰ دقیقه در تیم ملی ایران بازی کرد و با یک گل زده، به تمرینات پورتو برمیگردد. سانوسی نیز در ۲ بازی کامل برای نیجریه انجام داد. در ۶ بازی پورتو که در رمضان سال ۲۰۲۲ برگزار شد، طارمی در هر ۶ بازی به میدان رفت و میانگین دقایق حضور او در زمین، ۶۹٫۵ دقیقه بود. به طور مثال او تا به اینجای فصل، به طور میانگین ۷۴ دقیقه در هر بازی به میدان رفته است.
این آمار نشان میدهد شرایط جسمانیای که این ایرانی ارائه کرد، نگرانی چندانی به وجود نیاورد. او برابر ویتوریا گیمارش یک گل زد، مقابل پورتیموننزه نیز هتتریک کرد و یک پاس گل داد، تیمی که حریف موردعلاقه طارمی برای گلزنی است و اتفاقا حریف بعدی اژدهایان در لیگ برتر نیز همین تیم است.
برای اینکه بفهمیم این آمار گلزنی حاصل شانس نبوده، کافی است یک سال دیگر به عقب برگردیم. طارمی در سال ۲۰۲۱ نیز در تمام بازیهای ماه رمضان که هفت مسابقه بود، به طور میانگین ۷۱٫۵ دقیقه به میدان رفت. او ۶ گل به ثمر رساند و سه پاس گل نیز داد. البته در اولین ماه رمضانی که طارمی به فوتبال پرتغال آمد و لباس ریو آوه را بر تن کرد، مسابقات به دلیل همهگیری ویروس کرونا متوقف شده بود.
میوههای پرکالری مانند موز، کافههای انرژیزا و نوشیدنیهای ایزوتونیک برای پرکردن موثرتر نمکهای معدنی در بدن انسان ایدهآل هستند. با این حال، دربی مقابل بنفیکا که ساعت ۶ بعد از ظهر آغاز میشود (یعنی هنوز هوا روشن است) نیاز به مراقبت ویژه دارد و جای تعجب نیست که پس از غروب آفتاب، بازیکنان مسلمان پورتو در حال خوردن آجیل یا موز در زمین دیده شوند. برخورد با این وضعیت چیزی است که اتفاقا مدیران پورتو به آن عادت کردهاند.
سرجیو کونسیسائو یک سال پیش در مورد این موضوع گفت: «ما یک بخش پزشکی داریم که بهترین متخصص تغذیه در جهان، ویتور هوگو را در خود جای داده است. وقتی مهاجم و دفاع چپ از تیمهای ملی برمیگردند، یک جلسه با بازیکنان برگزار میشود تا تمام مراحل و همچنین هر گونه تغییر در برنامهها مشخص شود. مانند خوابیدن به طوری که اولین وعده غذایی خود را حتی قبل از طلوع صبح میل کنید.
اینها جنبههای اساسی برای بهبود عملکرد هستند و همه چیز با جزئیات در مرکز پزشکی پورتو بین بخشهای مختلف (تغذیه، فیزیولوژی، فنی و…) به منظور کاهش خطر آسیب بررسی میشود. با زمان کمتری برای دریافت کالری لازم، غذاهایی انتخاب میشود که ارزش کالری بالایی دارند و احساس سیری ایجاد نمیکنند.
تصویر خداحافظی احساسی پگاه نوری از فوتبال در آغوش برادرش، یکی از زیباترین تصاویر ثبت شده از فوتبال بانوان ایران باشد؛ پگاه نوری روز گذشته پس از پایان دیدار ملوان و زارع باتری سنندج، چهار گوشه زمین را بوسید تا پس از ۱۸ سال از زمین فوتبال کنار برود.
«هر آغازی، یک پایانی دارد»؛ این جملهای بود که پگاه نوری صحبتهایش را با آن آغاز کرد و سپس حرفهایی زیبا و احساسی را درباره حمایتهای پژمان نوری از خودش در مسیر فوتبال به زبان آورد؛ او در این مصاحبه از برادرش به عنوان قهرمان زندگیاش نام برد و گفت همیشه دوست داشته مثل پژمان خسته و گِلی به خانه برگردد.
پگاه حالا در ۳۵ سالگی از زمین فوتبال کنار رفت و در شرایطی که آکادمی ملوان را با حضور دختر ۱۲ سالهاش هدایت میکند، قصد دارد از سال آینده روی نیمکت تیم بانوان ملوان حضور داشته باشد.