برخوردهای مقطعی همیشه در یک زمان کوتاه اثرگذار هستند، اما پس از گذشت مدت کوتاهی اثر خود را از دست میدهند و شرایط بدتر از قبل میشود. یکی از این تصمیمهای مقطعی، برخورد با کسانی است که علیه داوران مصاحبه میکنند؛ تصمیمی که هیچ گاه مجال اجرای کامل نیافته است.
فوتبال ایران مانند کشور جنگ زدهای است که به اشغال نیروهای بیگانه درآمده و هر از گاهی گوشهای از آن مورد حمله و هجوم قرار میگیرد و هر زمان انتظار میرود که جایی از آن با انفجار یک بمب نابود شود! یکی از این بمبهای مخرب، حمله به جامعه داوری است که گویا دیواری کوتاهتر از دیوار آنها در فوتبال نیست.
هر هفته که از لیگ فوتبال ایران میگذرد، سیل حاشیهها، مصاحبههای تند و دعواهای رسانهای صفحه مطبوعات و رسانهها را پر میکنند. یک مربی میگوید : «داور بازی را برای حریف در آورد!»، دیگری میگوید «داور با حریف مهربانتر بود!» و مربی سوم در حالی که رگ گردنش از عصبانیت باد کرده است فریاد میزند که «داور چیزی سرش نمیشود!» و شاید در این مجال چند ناسزا هم نثار داور کند.
در این که داوران فوتبال در ایران اشتباههایی در کارشان مرتکب میشوند شکی نیست چون اشتباه داوری «واقعا» جزئی از فوتبال است. اشتباه نکنید! این جمله اصلا کلیشهای نیست چون حقیقتی ملموس در همه جای دنیاست. یکی از دلایل مخالفت فدراسیون جهانی فوتبال با ورود تکنولوژیهای مدرن در تشخیص صحنههای داوری همین است که فوتبال از حالت انسانی خارج نشود، چون اشتباهات داوری جذابیت کار را بیشتر میکند. انصاف نیست که به دلیل چند اشتباه داوری، در مصاحبهها طوری صحبت شود که مشام مخاطبان را آزار دهد و طعم فوتبال را در مذاقشان تلخ کند.
حقیقت این است که جامعه فوتبال در قبال داوران عملکرد شایستهای نداشته است. اگر نمره اشتباهات داوری را 10 فرض کنیم، اشتباه اهالی فوتبال در برخورد با داوران 100 است. به دیگر بیان، اهالی فوتبال 10 برابر داوران در اوضاع وخیم فوتبال امروز نقش دارند. مربیان ایرانی قبل از این که در شکستها به فکر شکستن کاسهها بر سر داوران باشند باید به فکر اصلاح نقاط ضعف تیم خود باشند. همین چند روز پیش بود که علی دایی در اظهار نظری متفاوت گفت که اگر تیمش از موقعیتهای گل به خوبی استفاده میکرد، میتوانست برنده باشد و در این مورد نمیشود به داوران ایراد گرفت! این تغییر رویه در صحبت کردن درباره داوران نوید خوبی به جامعه فوتبال و داوری کشور میداد، اما افسوس که همین مربی در بازی قبلی تیمش اقدامی صورت داده بود که آوار را بر سر داوران خراب کرد.
محسن ترکی به دلیل آن چه برخوردهای بد «آقای مربی» پس از بازی راهآهن و استقلال عنوان کرده بود، اعلام کرد که دیگر نمیخواهد داوری کند. داوری که سالها تجربه اندوخته و هزینه و وقت زیادی برای پرورش او صرف شده، به یک باره اعلام کنارهگیری میکند. اقدام ترکی از سوی دپارتمان داوری با مخالفت جدی روبرو شده است، اما باید دید این مخالفت چقدر در عمل میتواند بازدارنده باشد؟
از ابتدای تشکیل دپارتمان داوری و اصلاح ساختار کمیته داوران فدراسیون فوتبال گفته شد که با مربیان و بازیکنانی که علیه داوران مصاحبه کنند برخورد قاطع صورت میگیرد. در همان روزهای اول چند مربی از یک تا چند جلسه محروم شدند، اما همان زمان هم برخوردها بیشتر سلیقهای مینمود. محمد خاکپور به خاطر یک جمله ساده علیه داور در این حد که «داور عملکرد خوبی نداشت»، از همراهی تیمش در بازی بعد محروم شد، اما در همان زمان، مربی مطرح بارها علیه داوران صحبت کرد و جریمه نشد. چند روز قبل جلسهای در فدراسیون فوتبال با حضور علی کفاشیان، اسماعیل حسنزاده ، حسین عسگری و مهدی تاج برگزار شد که در پایان آن تصمیم گرفته شد، مصاحبهکنندگان علیه داوری از یک تا سه جلسه محروم خواهند شد. آیا این بار تصمیم سلبی فدراسیون واقعا تمام و کمال اجرا میشود یا باز هم پس از چند هفته فراموش میشود؟
محسن ترکی فقط یک نمونه است؛ نمونه ای از داورانی که سالها تلاش کردند و در کنار اشتباهات جزئی و بعضا تاثیرگذار که تعدادشان کم بوده، خدمات شایان ذکری داشتهاند. امثال محسن ترکی برای قضاوت بهتر درخواست به حقی دارند که همانا تخصیص امکانات لازم برای آنهاست. امکانات هم آن طور که حسین عسگری به ایسنا گفته است، فقط پول و حقوق بالا نیست، بلکه ایجاد فضای امن روحی و روانی برای داوران یکی از اساسیترین امکانات مورد نیاز است. یک داور اگر در قضاوتش دچار اشتباه تاثیرگذار هم باشد، به حکم انسان بودن و شخصیت داشتن، مستحق شنیدن دشنام و تحقیر شدن نیست.