سرمربی سابق تیم فوتسال هایپر شاهینشهر سکوت خود را شکست و از استعفا و عزل سخن گفت
شرمنده وجدان خود نیستم
تجربه ۳ سال مربیگری با ۳۰ سال تدریس حاصل نمیشد
مینا عباسپور| با انحلال تیمهای باشگاه فولاد ماهان بویژه تیم فوتسال، تیمداری در ورزش حرفهای اصفهان بویژه در رشته فوتسال دچار رکود شد و برای مدتها خبری از رقیب ماندگار برای تیم فوتسال گیتی پسند نبود تا این تیم همچنان یکهتاز و بیرقیب به کار خود ادامه دهد اما سال گذشته طلوع ستارهای به نام هایپرشاهینشهر روزنه امیدی برای ورزش دوستان اصفهانی باز کرد که پس از مدتها هیجان را با برگزاری شهرآورد در اصفهان تجربه کرده و گردونه مسابقات بار دیگر با نام دو تیم اصفهانی تندتر بچرخد. هایپر با درخشش در لیگ دسته یک سهمیه ورود به سوپر لیگ را به دست آورد و در نخستین دیدار خود در این فصل مقابل گیتی پسند قرار گرفت؛ اما کسب تساوی ۳ بر ۳ بود که باعث شد نشان دهد این تازهوارد حرفهایی برای گفتن دارد. هایپر شاهینشهر با جوانانی تازهنفس و بومی بازیهای درخشانی از خود نشان میداد اما رفتهرفته دچار افت و رکود شد و در میانههای نیمفصل اول خبرهای متناقضی از عزل و استعفای سرمربی جوان این تیم معادلات را برهم زد. سعید رستمی که سابقه درخشانی در تدریس دانشگاهی و فعالیت بهعنوان داور در رشته فوتسال و البته کادر فنی تیم ملی فوتبال ساحلی دارد ترجیح داد در این مدت سکوت کند و قضاوت را به زمان مناسبی بسپارد. با پایان یافتن نیمفصل نخست این رقابتها او اکنون سکوت خود را شکسته و ناگفتههایش را با اصفهان امروز در میان گذاشته است که در ادامه میخوانید:
*علت جدایی شما تیم هاپیر چه بود؟ استعفا یا عزل؟
من تا پیش از این اتفاق ۲ بار استعفا داده بودم که مدیریت باشگاه آن را نپذیرفت اما عزلی که رسانهای شد بدون هیچ جلسهای با حضور من و در کمال بیاخلاقی رخ داد.
*شاید بهتر باشد روند تشکیل این تیم را بدانیم، گویا شما نقش مهمی در گرفتن این سهمیه داشتید؟
پیش از این باید روند مطرحشدن برند هایپر در فوتسال را توضیح دهم. آشنایی من با موسسه هایپر و شرکت نعیم صدر مهرگان به سال ۹۶ برمیگردد. اعضای شورای شهر وقت به واسطه تدریس در دانشگاه و سوابق ورزشی من، ما را با یکدیگر آشنا کردند و بعد از آشنایی با مدیرعامل تصمیم گرفته شد در چند رشته تیم داری کنیم که قهرمانی کشور جودو و تیم لیگ دسته اول هندبال بانوان و رول بال اسکیت جزو آن بود؛ اما گل سرسبد ما تیم فوتسال بود که تصمیم داشتیم از آسیا ویژن کار خود را شروع کنیم؛ در ادامه با توجه به تفکرات آقای هراتیان، رئیس هیئت فوتبال استان اصفهان و البته تاخیر ما، موفق به مجوز حضور در لیگ دسته برتر استان نشدیم، یک گام عقبتر رفته و ورود به لیگ دست دو را انتخاب کردیم. چون کار تمام لیگها استارت خورده و برخی در حال پایان بودند نفرات خاصی جذب نشدند اما فراخوان گذاشتیم و سعی کردیم از نیروهای بومی استفاده کنیم. از تیم آن سال ۵ نفر بالای ۲۵ سال بودند و بیشتر بازیکنان ما زیر ۲۳ سال داشتند. به جز ۲-۳ نفر هم مابقی سابقه حضور در تیم و لیگهای دیگر را نداشتند. این مسئله وزن تجربه و حتی مهارت تیم ما را کاهش میداد که باعث شد نتایج خوبی هم در آن مقطع نگیریم؛ اما سعی داشتیم نگاهمان نسبت به استان بومیگرایی باشد و تمامی ظرفیتهای شهرستان شاهینشهر را در نظر بگیریم اگرچه کمی با بیمهری مواجه شدیم و بازیکنان از ما درخواستهای غیرمنطقی داشتند؛ از جمله بازوبند کاپیتانی، یا جزو ۴ نفر فیکس تیم بودن و یا اینکه به همراه خود برادر یا افراد دیگری الزاما به تیم بیاورند ولی با توجه به شخصیتی که من در تدریس داشتم اینگونه مسائل منسوخ بود؛ بنابراین با تعداد کمی از نفرات استارت زدیم که در ادامه با ارتقا کیفیت و عملکرد این بازیکنان روبرو شدیم. البته در کنار ضعفهای فنی من و شاید کادر فنی، در فاز پشتیبانی نیز خیلی مشکل داشتیم.
*تجربه دسته ۲ چطور بود؟
باید بگویم شاهینشهر تا آن زمان سابقه حضور در لیگهای سطح بالای فوتبال و فوتسال را نداشت و حواشی زیادی در این مسیر مواجه بود، اما این شهرستان از نفرات نخبهای در فوتبال و فوتسال برخوردار است؛ اما آن مقطع شرایط به نحوی بود که ما نتوانستیم از ظرفیتهای استان استفاده کنیم. مشکلات زیادی داشتیم از جمله اینکه سرپرست تیم و افراد کمتجربه کنار تیم باعث شد بهنوعی تمرکزمان به طور صد درصد روی کار فنی نباشد. در ادامه در کنار تیمداری در لیگ، اقدامهای زیربنایی انجام شد و تیم امید تشکیل دادیم که قصد داشتیم سال ۹۷ برای تیمهای پایه دیگر هم اقدام کنیم. بعد از رایزنی با هیئت فوتبال استان در سال ۹۷ سهمیه تیم کاشی نیلو به موسسه هایپر شهر واگذار شد و بیتجربگیهایی که کنار تیم بود اجازه نداد ما با تمام قدرت لیگ را شرع کنیم؛ مثلا با ۱۵ نفر قرارداد بسته و ثبت شد اما دو نفر از بازیکنان با تجربه به دلیل عدم توافق با مدیریت از ما جدا شدند. یک بازیکن هم مشکل خدمت سربازی داشت. به من گفته شد که در نیمفصل امکان اضافه کردن بازیکن جدید داریم که این اتفاق رخ نداد و عملا در شروع لیگ ۱۲ بازیکن بزرگسال داشتیم و این حق انتخاب در چیدمان، تمام نفرات را از ما گرفته بود که این اتفاق در کنار بدنسازی مناسبی که نداشتیم به ما ضربه زد. ضمن اینکه یکی دو نفر نیز به دلیل مشکلات از تیم جدا شدند؛ اما به دنبال تغییر در سرپرستی و همدلی بازیکنان از هفته پنجم تا فینال هیچ بازیای را واگذار نکردیم که نمونه آن همان دو بازی پلیآف بود که با ۷ گل هر دو بازی را بردیم و کمترین باخت، بیشتر برد، بیشترین گل زده، بیشترین سیو و آقای گل لیگ را از آن خود کردیم. با توجه به بضاعت اقتصادی تیم و رقبایی که داشتیم هزینه خیلی کمی صورت گرفت و نشان داد بچههای بومی استان بسیار توانمندند. نکته مهم این بود که در لیگ دسته اول تنها دو بازیکن غیربومی داشتیم. آن دو نفر هم افراد ستاره و شناختهشده در لیگ دسته دوم بودند. هر دو نفر مجموعا ۴۰ گل زده و یکی هم آقای گل لیگ دسته اول شد.
*ادامه کار در لیگ برتر چه طور پیش رفت؟
برای سال جدید با توجه به اینکه مدیرعامل برای چیدن کادر حق و اختیار دارد، بعد از تعطیلات نوروز صحبت کردیم و قرار شد سوابق نفرات مطرحی که مدنظرشان بود را گرفته و بررسی کنند که البته من از چندوچون این ماجرا بیخبرم. ۱۸ فروردینماه من برنامهها و لیست اولیه هزینهها و بازیکنان را اعلام کردم و تصمیم بر این شد ۱۵ اردیبهشت تمرین را با بیشترین نفرات شروع کنیم. بعد از آن وقتی باشگاه اطلاعات اقتصادی را اعلام کرد به من گفتند که ما بیشتر از ۲ برابر هزینه سال قبل و مقداری همبسته به نتایج کسبشده در اختیار داریم. این مبلغ در لیگ دسته یک هم جوابگو نبود اما به ما قولهایی دادند که حاکی از این بود که بر اساس این حرفهای زده شده بازیکنان ما میتوانند تواناییهای خود را نشان دهند. با توجه به طولانی شدن روند جذب بازیکن و ناموفق بودن باشگاه در این مسیر از اوایل خرداد با جذب تنها سعید افشار از لیست اولیه من و حذف دو نفر که در پست راس بودند و به دلایلی از تیم جدا شدند تمرینات را آغاز کردیم. بدنسازی تنها با ۵-۶ بازیکن انجام شد و نتوانستیم پیش فصل خوبی داشته باشیم. ۱۸ خرداد به صورت پیامکی به مدیرعامل اعلام کردم چون نفرات مدنظر جذب نشدند در صورتی که شرایط مهیا نباشد من نیستم. این کار در خفا و سکوت و بدون اینکه بازیکنان بدانند انجام شد. فردای آن روز مدیرعامل بنا به دلایلی تمرین را تعطیل کرده و به صورت شفاهی به دبیر هیئت فوتبال استان اعلام کرد ممکن است از حضور در لیگ انصراف دهند. روز بعد به من پیام دادند که به تمرین بیایید و ما تمام مشکلات را حل میکنیم. این را در حضور بازیکنان گفتند نمیگذاریم چیزی روند تیم را دچار اختلال کند. شاید همان موقع باید میفهمیدیم که این مجموعه قادر به تیم داری نیست ولی صبر ما در کنار عدم صداقت مدیران باعث بروز اتفاقاتی در مسیر راه شد. ضمن اینکه این سهمیه استان اصفهان بود و آینده عده بیشماری از جوانان استان در گرو زحمتی بود که نفرات قبلی کشیده بودند، بنابراین برای حفظ آن تلاش خود را کردم. واقعیت این است که دلم نمیخواست سهمیه نابود شود بنابراین تصمیم گرفتم ادامه دهم. در تمرین بیشتر از کار فنی مباحثه و درد دل بچهها سپری میشد و افت بازیکنان را به دنبال داشت چون به قول آقای ناظم الشریعه مسائل اقتصادی موجب از بین رفتن تمرکز بازیکنان شده است. در هفته چهارم لیگ یکی از بازیکنان ما که از شرایط اسکان راضی نبود گفت که بازی نمیکند. بیان این جمله از بازیکنی که جزو معدود نفرات لیگ برتری ما بود تمرکز ما و بویژه خود من را بهم ریخت. بنابراین قبل از بازی با سن ایچ استعفای خود را اعلام کردم و این جمله را در مقابل کلیه نفرات اعلام کردم که هر نتیجهای بعد از این بازی رقم بخورد من نیستم مگر اینکه شرایط بهتر شود.بعد از برد سن ایچ در هفته چهارم، با حضور ۴-۵ بازیکن بزرگتر تیم و کادر فنی بدون من جلسهای تشکیل و در صورتجلسه وعدههایی برای بار چندم اعلام و تصویب شد که از طرف بچهها به من رسید. بازهم به خاطر شرایطی که مهیا بود اعتماد کرده و ادامه دادم. باید اشارهکنم با توجه به لیست اولیه که تنها ۱۰-۱۵ درصد تأمین شد ما نتوانستیم در پست رأس بازیکن جذب کنیم و در گل زدن مشکل داشتیم و بعد از این جلسه مصدومیت بازیکنان که از نظر ذهنی درگیر بودند، دست ما را خالیتر کرد. این در حالی بود که کارت بازیکنان امید ما صادر نشده بود. بنابراین ما با تعداد زیادی بازیکن تمرین میکردیم اما موقع بازی دستمان خالی بود. با کنار هم قرار دادن این موارد میبینیم که تیم ما از هفته ۴ به بعد دچار افت شده و این مسائل انگیزه بازیکنان را به نسبت بازی نخست با گیتی پسند بسیار کاهش داد.
*چرا در جریان مسابقات نسبت به داوری و نتیجههای تیمتان آنقدر اعتراض داشتید؟
البته قرعه نیمفصل ما هم خیلی سخت بود و شروع بازی با گیتی پسند که مدعی قهرمانی بود و در ادامه انجام بازیهای خارج از خانه که بیشتر از نیمفصل دوم بود رمق تیم را گرفت. دیدار با تیمهای پر مهرهای مثل مس نیز کار ما را کمی سخت کرد اما ضعفهای داوری در بیشتر بازیها در نتیجه ما تأثیرگذار بود؛ اشتباهات سهوی داورها باعث شد ۲-۳ بازی مهم که میشد برنده باشیم را از دست بدهیم. بااینحال زیبایی کار بازیکنانمان را همه تائید میکردند اما عدم نتیجهگیری بویژه از هفته ۵ به بعد نمودار بود و اینکه تیم خوب کار میکرد اما گل نمیزد باعث شده بود همه به کادر فنی و بویژه من فشار زیادی وارد کنند.
*اختلافتان با باشگاه از کجا آغاز شد؟ چه شد که کار به خبر عزل رسید؟
همانطور که گفتم برای پست رأس یک بازیکن مدنظر داشتیم که باسابقه ملی بود و باشگاه به من قول داده بود هفته چهارم او را جذب میکنند اما این اتفاق نیفتاد و تصمیم گرفته شد یک بازیکن برزیلی در اختیار بگیریم که فقط در حد قول و قرار بود. نمیگویم حضور یک نفر شرایط ما را خیلی متفاوت میکرد اما میتوانست در بهبود وضعیت گل زنی تیم ما تأثیر بسیاری داشته باشد؛ بنابراین قبل از دیدار هفته هشتم و ازآنجاییکه میدانستیم ۵ هفته آخر بازیهای ساده و قابل پیروزی داریم من اعلام کردم ۱۵ درصد از حق و حقوق بازیکنان پرداخت شود؛ من تمام این پیامها را دارم که در هر محکمهای میتوانم ارجاع دهم. بعد از تساوی مقابل آذرخش قرار بود در مورد پرداختی بازیکنان تصمیم گرفته شود که جلسه دو بار در یک روز کنسل شده و روز بعد از طریق رسانهها متوجه خبر عزل خودم شدم. با توجه به اینکه من دو بار خودم استعفا داده بودم اصلا نیاز به چنین کاری نبود. کما اینکه حتی اجازه دفاع به من ندادند. اینکه در رسانهها گفتند جلسهای برای این تصمیم برگزار شد حقیقت ندارد چون حتی یک پیام هم به من ندادند و بازیکنان من شاهدند در طول یک فصل کوچکترین تذکر یا دلخوری از نتایج و یا اولتیماتوم به من داده نشد که حاکی از نارضایتی در این اندازه باشد که بخواهند بیخبر مرا عزل کنند؛ بنابراین من خیلی دلخورم و معتقدم میشد این اتفاق را بهتر رقم زد. گرچه حضور افرادی که شاید متولی ورزش باشند ولی هیچگونه درک و سابقه ورزشی ندارند درکنار مدیران باشگاه مزید بر علت شد.
*فکر میکنید علت آنچه بود؟
قسمتی از این موضوع در واقع شیطنت دوستانی است که اطراف باشگاه هستند. گرچه این اتفاق دیر یا زود رخ میداد چون باشگاه از نظر اقتصادی و نیز از لحاظ مشورتی در وضعیت مطلوبی نبود و از مشاوران خوبی بهره نمیگرفت.
*به نظرتان چه چیزی میتوانست تیم را از آن شرایط نجات دهد؟
بعد از رسانهای شدن موضوع، آقای مصطفوی، کمکمربی تیم با من تماس گرفت و گفت به من گفتهاند شما سرمربی موقت هستی و هرچه بگویی انجام میدهم. من خودم را جای او گذاشتم که اگر بگویم برو یا نرو در هر دو حال وضعیت دشواری خواهد داشت؛ بنابراین فقط گفتم حواست به تیم باشد و نگذار تیم از هم بپاشد ولی ۱۵ درصد قرارداد و بازیکن رأس برزیلی را حتما بخواه؛ اما تا الآن میدانم هنوز آن رقم پرداختنشده و بازیکن مدنظر هم جذب نشده است. بعد از اینها با وجود تماس رسانهها ترجیح دادم سکوت کنم چون نمیخواستم تیم وارد حاشیه شود و میدانم در یکی دو بازی که قطعا ضعف فنی من باعث عدم نتیجهگیری شد ولی ضعفهای دیگری در مدیریت و پشتیبانی بود که معتقدم هیچوقت حل نمیشود. امیدوارم دیگران نیز ضعفهای خود را به همین صراحت بپذیرند. فکر میکنم من یا هر سرمربی دیگر در آن مقطع نمیتوانست کاری کند چون تیمی باانگیزه که لیگ را با چنان بازی مقابل گیتی پسند انجام داد، رفتهرفته دچار تحلیل و کاهش قدرت شد و مصدومیت بازیکنان در نهایت تیم را دچار افت کرد؛ بنابراین هیچ مربی تغییر محسوسی اعمال نمیکرد چون تیم در شرایط روحی مطلوبی نبود. امیدوارم در نیمفصل شرایط بهتری برای بازیکنان رقم بخورد.
*چرا در این مدت سکوت کردید؟
در مورد سکوتم معتقدم بعضی مواقع حرف زدنها و قسمتی از اتهامات به خود آدم برمیگردد من دو سال تمام تلاشم را برای ثبات و تغییر نگاهها کردم اما در محدودیت مالی نقش مدیریت پررنگ میشود و من هرچه تلاش کردم بگویم زمانی باید مدیریت کنید که پول نیست. مدیریت ورزش فیلد کاملا تخصصی دارد که کار هرکسی نیست. بعدازآن اتفاق هیچ ارتباطی با بازیکنان و کادر فنی ندارم اگرچه خیلی لطف دارند و امیدوارم بیادبی مرا بپذیرند که ۹۰ درصد تماسها را پاسخ ندادم. من هم خودم نیاز به ریکاوری داشتم هم فکر میکنم صلاح نبود در آن شرایط صحبتی شود.
*برآوردتان از آنچه رقم خورد چیست و اکنون چه برنامهای دارید؟
من چند سال تلاش کردم اگر جایی اسمی از شاهینشهر میآید همه آن را با فوتسال بشناسند. نمیدانم تا چه اندازه در این مسیر موفق بودم اما میدانم شرمنده وجدان خود نیستم چون هیچ کم و کاستی نگذاشتم و اگر جدایی هم صورت گرفت معتقدم خدا من را دوست داشت؛ شاید نفرات بعد از من روزهای سختتری پیش رو داشته باشند. با این بضاعت اقتصادی نصف تیمهای لیگ یک از ما شرایط بهتری داشتند و معتقدم با دست خالی نمیتوان نتیجه گرفت. تنها مورد در ادامه مسیر من با هایپر این است که سال جاری یک قرارداد دوساله با این تیم داشتم بنابراین تصمیم به شکایت گرفتم. حقوحقوقی هم درباره انتقال سهمیه از کاشی نیلو به هایپر شاهینشهر دارم که هنوز وصول نشده است. اکنون انتقال این سهمیه چه قانونی چه اخلاقی تا رضایت من نباشد صحیح نیست. امیدوارم این بحث در کمیته انضباطی بهخوبی حل شود و اگرچه رابطه من با مسئولان باشگاه تمام شده اما برای بازیکنان امیدوارم در جایگاهی که حقشان است دیده شوند.
*فکر میکنید هایپر در نیمفصل دوم چه نتایجی کسب کند؟
تیم نیمفصل اول نوسانات زیادی داشت اما نتایج را میتوان از نیمفصل دوم ارزیابی کرد چون فرصت برای جبران و تجدیدقوا از هر لحاظ وجود دارد. عدم صداقت و عدم تعهد به وعدههایی که داده شد عامل مخل میدانم که اگر رفع شود در ادامه هم میتوان از این تیم حرفهای زیادی شنید.
*اگر همچنان با تیم همراه بودید چه کاری برای آن میکردید؟
ما عملا از نظر اخلاقی و نه فنی، به بنبست رسیده بودیم و چون اعتمادی وجود نداشت و تمرکزی بر مسائل فنی نبود بنابراین نمیشد ادامه داد و ماندن من صلاح نبود. حضورم شاید مسائلی را نمایان نمیکرد ولی مشکلی را نیز حل نمیکرد من فقط میتوانستم مسکنی موقت برای بازیکنان باشم ولی درباره مشکلات اقتصادی باید باشگاه و مدیرت نظر دهند.
*خاطره این سرمربیگری برایتان تلخ بود؟
در سابقه من تألیف ۷ کتاب در حوزه فوتبال و ۵۰ مقاله در این زمینه وجود دارد که ۳۰ مورد آن مختص فوتسال بوده است. با وجود مطالعاتی که در این زمینه داشتم نیاز به تجربه در کار اجرایی بود و این تجربه به من ثابت کرد همهچیز قابلمطالعه نیست و من تجربههایی داشتم که امیدوارم فقط آنهایی که منفی است تکرار نشود. فکر میکنم اگر ۳۰ سال در دانشگاه تدریس میکردم نمیتوانستم به اینجا برسم. تلخی این تجربه به من یاد داد از این به بعد علاوه بر انتخاب بازیکن در انتخاب کادر فنی نیز دقت کنم و اجازه ورود هر فردی حتی به صورت تحمیلی از سوی باشگاه را ندهم. باید فیلتری هم روی رفتار مدیران عامل بگذارم چون مهم است اگر ما بدون چشمداشت کاری را انجام میدهیم نگاه مسئولان نیز با ما همسو باشد.
http://esfahanemrooz.ir/?newsid=76969