گاهی باید رفت…

گاهی برای بودن باید رفت… ماندن همیشه خوب نیست… رفتن هم همیشه بد نیست… گاهی رفتن بهتر است… گاهی باید رفت… باید رفت تا بعضی چیزها بماند… اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت… اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند…. گاهی باید رفت و بعضی چیزها را که بردنی ست با خود برد، مثل یاد، مثل خاطره، مثل غرور… و آنچه ماندنی ست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند… رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی! و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی! شاید گاهی باید رفت و گذاشت چیزی بماند که نبودمان را گرانبها کند… نمیدانم…شاید باید سر به زیر رفت…هر چند با اندوه! شاید باید با لبخندی بر لب رفت هر چند باری سنگین بر دل و دوش… رفتن همیشه بد نیست… هرچند شکسته… شاید باید آنگونه بروی که دیده شوی و حضورت مثل لمس بال یک پروانه حس شود…. شاید باید آنگونه رفت که هیچ نگاهی نتواند انکار کند و هیچ دلی نتواند … شاید به خاطر بودنش باید رفت… حـــــــــــــــــــال باید رفت،فقط باید رفت … مثل باران باید رفت… رفتن همیشه رسیدن نیست اما برای رسیدن راهی جز رفتن نیست

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.