میدان المپیک نزدیک است و روزشماری که به سرعت در راه سپری شدن است، عدد ۱۵۵ را نشان میدهد، یعنی تا المپیک، بزرگترین رویداد ورزشی دنیا، تنها ۵ ماه فاصله باقی مانده است.
مدتهاست که صحبت از این میشود که فضای ورزش کشور المپیکی نیست، فضا را به سمت المپیک ببرید و همه در این میان فضای المپیک را صرفا توجه رسانهها به این مقوله سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میدانند، این درحالی است که رسانه در این مدت تلاش بسیاری کرده است تا فضا را المپیکی کند و جالب است هروقت به سمت این هدف نیم خیز میکند، فریاد از عدم توجه بلند میشود و تمام صحبتها به بی پولی ختم میشود!
همین چند هفته قبل بود که نوبخت، سخنگوی دولت، در مصاحبهای قول مساعد داد که نگاه ویژهای به ورزشهای المپیکی وجود داشته باشد، اما انگار خبری نیست و به نظر میرسد آنچه این روزها مانع المپیکی شدن فضا میشود، صرفا به یک موضوع باز میگردد؛ ورزش برای دولت تدبیر و امید اولویت نیست.
آنهم برای دولتی که در مرحله دیپلماسی برای به ثمر نشاندن برجام ظرافت، از ظرفیتهای ظریف استفاده برد و با پشتوانهی رهنمودها و حمایتهای مقام معظم رهبری به سرانجام رساند، شاید بهتر باشد که بداند که موفقیت درالمپیک خود میتواند دولت و نظام را در دیدگاه جهانی بهعنوان یک کشور مترقی نشان دهد و از سوی دیگر کسب یک مدال در المپیک چنان موجی از خوشحالی در مردم ایجاد میکند که حتی از خبر وعده و وعیدهای اقتصای نیز امیدوارکنندهتر است.
از طرفی به نظر میرسد عدم موفقیت رشتههای مدالآور در المپیک برای مسئولان وزارت ورزش و جوانان و وزیر ورزش چندان دور از ذهن نبوده و به همین دلیل با کاستن انتظارات، کسب مدال در المپیک، را به ۴ تا ۶ مدال تقلیل میدهند تا شکست احتمالی را از پیش به امری طبیعی مبدل سازند و از سوی دیگر در حالت خوشبینانهتر نیز میتوانند موفقیتها را به پای خود بنویسند.
اما در این میان شرایط برای معدود رشتههای ما که در المپیک میتوانند افتخارآفرین باشند، چنان سخت گشته که ترجیح میدهند دیگر اعتراضی نکنند تا دردی به دردهای آنها افزوده نشود و به خاطر انتقاد مورد غضب قرار نگیرند، هرچند شرایط به حدی برای آنها بغرنج است که دیگر حتی غضب هم دردی بر دردها نمیافزاید.
ورزشهای المپیکی چنان درگیر مشکلات خود شدهاند که نای اعتراض هم ندارند و انگار تغییر اساسنامه فدراسیونها و سناریوی برکناری روسای فدراسیونها پس از آن و انتخابات فدراسیون فوتبال، بسیار با اهمیتتر از رویدادی است که تمام کشورهای دنیا برای موفقیت در آن از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و با برگزاری اردوهای منظم، شرکت در تورنمنتهای معتبر، در نظر گرفتن جوایز نقدی و غیرنقدی با ارزش و دادن روحیه به ورزشکاران و مربیان، اهمیت این موضوع را درک کردهاند.
به راستی چرا باید در کشورهای دیگر برای یک ورزش نوپا، آنچنان سرمایهگذاری کنند که چند سال دیگر بتواند در المپیک مدال آور باشد و در کشور ما رشتههای مدال آوری همچون کشتی که به خودی خود شانس ۱۰۰ درصدی مدال در المپیک است به حال خود رها شوند؟
آیا در اذهان عمومی این سئوال وارد نیست که سرمایههای ورزش این کشور که سالها برای شکوفا کردن آنها تلاش شده به یکباره به دلیل بی توجهی از دست بروند و آیا سرمایهگذاری در جایی که هم از نظر فرهنگی، هم از نظر سیاسی و هم اجتماعی تأثیرگذار است و افتخارآفرینی آن باعث غرور ملی و شادابی میلیونها هموطن میشود کار بیهودهای است؟!
براستی، اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در میان ابرقدرتهای جهان، همانند حضور عزتمندانه و موفق ایران در عرصههای سیاسی و بینالمللی نیست و اگر نیست پس چرا کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین در رقابت برای ربودن مدالهای این هماورد بزرگ هستند.
حال که انتخابات مجلس به سرانجام رسید، انتظار میرود مردان دولت تدبیر و امید با تغییر رویکرد متوجه اهمیت میدان المپیک بشوند و وظیفه اصلی وزارت ورزش و جوانان را به متولیان آن یادآور شوند.
در پایان با تأکید دوباره، یادآور میشویم که فضای ورزش المپیکی نیست، اما تقصیرها را به گردن رسانهها نیندازیم، زمان کم است و روزها همانند برق و باد میگذرند، انگار همه در خوابند…! غیر از المپیکیها.
منبع:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941211001265