در تاریخ ورزش کشورمان به ویژه در فوتبال ایران مربیان خارجی متعددی رفت و آمد داشته اند،آنهایی که خارج از مرزها وارد کشورمان شدند و عده ای با نتایج درخشان و عده ای هم با ناکامی و کسب نتایجی نه چندان مطلوب به سرزمین مادریشان برگشتند.
سالهاست که از رفت و آمد مربیان خارجی در فوتبال ایران میگذرد و همواره مقایسه بین مربیان وطنی و خارجی از سوی افکارعمومی و رسانهها وجود داشته و دارد. در همین تقابل مخالفان و موافقان است که عدهای به اجنبی پرستی و عده ای هم به وطن پرستی در خصوص مربیان بومی متهم میشوند.
در این مقایسه ها باید به یک واقعیت اعتراف کرد که مربیان خارجی با وجود آنکه کاستی های زیادی هم در فوتبال ایران داشته اند و در بسیاری از موارد دستشان از رسیدن به جام قهرمانی محروم بوده، اما در نظر افکارعمومی و در نگاه اهالی رسانه ای محبوب تر بوده و تیغ شان در تقابل با وطنی ها برنده تر بوده است.
حال سوال اساسی اینجاست که چطور می شود یک مربی خارجی که نتیجه نمی گیرد، جام نمی آورد، شکست هایش بعضا بیشتر از مربیان وطنی است، اما همچنان محبوب تر از داخلی ها ست؟!
بدون شک در این گزارش مجال کافی نیست تا به گذشته برگردیم و شرایط مربیان خارجی بزرگی از جمله آلن راجرز،رایکوف، تومیسلاو ایوییچ، بلاژویچ، دنیزلی، آری هان، کخ، سوکوموروخوف، برانکو، کی روش و … را که به ایران آمدند و در قلب میلیونها هوادار فوتبالی کشورمان جا باز کردند را تحلیل کنیم و آنها را با مربیان داخلی مورد مقایسه قرار دهیم، اما برای یک ارزیابی عینی تر می توان از دربی ۸۱ که با تساوی یک بر یک سرخابی ها به پایان رسید وام گرفت و مقایسه ای را بین نیمکت های دو تیم انجام داد، جایی که در یک سوی نیمکت برانکو، مربی کروات نشسته بود و در سوی دیگر پرویز مظلومی.
اتفاقات و صحبت های رد و بدل شده در این دیدار می تواند سر نخ هایی به ما بدهد تا دلایل محبوبیت اجنبی ها را تا حدودی برایمان نمایان سازد.
دربی ۸۱ را نه مظلومی برد و نه برانکو، چه بسا تیم استقلال با مربی وطنی به پیروز شدن در دربی نزدیک تر بود، اما همان طور که گفته شد در این گزارش به دنبال یک ارزیابی مصداقی از یک اتفاق مهمی فوتبالی هستیم تا شاید دلایل محبوبیت مربیان خارجی در مقایسه با مربیان وطنی را بدانیم. اگر چه این گزارش مصداقی است و نمی توان در همه جوانب برای مقایسه مربیان داخلی و خارجی آن را تعمیم داد، اما اینها نکاتی خواهند بود که بعدها مورد قضاوت مردم قرار می گیرند و ملاک هایی می شود برای رد یا تایید بومی ها و غیر بومی ها.
*نظم؛ خودیها شعارش را میدهند و خارجی انجامش میدهند
اعتراف تلخی است، اما تجربه نشان داده که مربیان ایرانی برای آنکه ستاره تیمشان را حفظ کنند به راحتی بی نظمی ها را نمی بینند و اگر هم دیده باشند به راحتی آب خوردن از کنارشان می گذرند، اما در مقابل، خارجی ها( اجنبیها) بی نظمی را به هیچ عنوان برنمی تابند و خط قرمزها را به راحتی آب خوردن روی هر ستاره ای که باشند می کشند.
مقایسه برخورد مظلومی با کرار و برانکو با مهدی طارمی در این زمینه کاملا گواهی دهنده دیدگاه آنهاست. طارمی که برای آقای گلی در لیگ برتر می جنگد به دلیل ۱۵ دقیقه تاخیر برای حضور در تمرین پرسپولیس از بازی این تیم مقابل ملوان محروم می شود، در مقابل دعواها و جنگ های روانی جاسم کرار برای چندمین بار عاملی می شود تا اردوی آبی ها در آستانه دربی ۸۱ متشنج شود!
*علم بدنسازی و شعار «تمرین، تمرین، تمرین»
در پایان دربی ۸۱ صحبت های کارشناسی و غیرشناسی متعددی بیان شد، اما با حضور مربیانی خارجی از جمله ایوویچ، آری هان و کی روش و … تجربه نشان می دهد که نگاه حرفه ای خارجی ها به مقوله تمرین با آنچه که وطنی ها به آن چشم دوخته اند متفاوت است.
روز گذشته مظلومی در پایان مسابقه جمله ای را گفت که خیلی از کارشناسان را به فکر فرو برد: « اگر خسرو حیدری می توانست ۹۰ دقیقه بازی کند، کار استقلال راحت تر بود».
حال سوال اینجاست؛ وظیفه چه کسی است که بازیکنان را آماده کند؟ تیمی که در نیمه دوم دچار افت بدنی می شود آیا نباید روند آماده سازی تیمش را تغییر دهد.
آیا محسن مسلمان که روز گذشته یکی از آمادهترینهای دربی بود، همان مسلمانی بود که چند ماه قبل به پرسپولیس پیوست!
علم بدنسازی در فوتبال این روزها نسبت به قبل بسیار متفاوت شده و متاسفانه مربیان داخلی نسبت به مربیان خارجی چند گام عقب تر هستند و این فقر حرفهای کاملا مشهود است و شاید به همین دلیل است که کارلوس کیروش در تیم ملی خودش دوست دارد که بدنسازی ملی پوشان را زیر نظر بگیرد.
*تفاوت همکاران مربیان خارجی با ایرانی
تمام مربیان بزرگ دنیا همواره برای آنکه بتوانند در مواقع حساس تصمیم گیری های دقیق تری داشته باشند در انتخاب دستیارانشان وسواس خاصی به خرج می دهند. پرویز مظلومی شاید بهتر بتواند در این زمینه نظر بدهد چرا که مدت ها هنکه، مربی آلمانی به عنوان کمک مربی در استقلال همراهش بوده و در تصمیمات حیاتی و حساس کمک حالش بوده است.
روزگاری نه چندان وقتی یک مربی تیمش نتیجه نمی گرفت، حرف هایی را مطرح می کرد که شاید آن زمان ها خریدار داشت.
اگر زمستان بود، برف عامل باخت می شد و در تابستان هم گرمای هوا.از این دست بهانه بسیار بودند، بهانه هایی که خریدار داشتند، اما حالا شرایط کمی متفاوت تر از قبل شده است و این بازار گرمی چندانی ندارد.
در دربی ۸۱ استقلال گل زد و خیلی زود با مشاورههایی که آقای مربی از دستیارانش گرفت، عقب نشینی کرد. عقب نشینی طوری بود که می طلبید در پایان مسابقه حرفی از ۳۰ ثانیه وقت اضافی نباشد. دربی مساوی شد، اما همان هایی که مظلومی را روی نیمکت آبی ها کمک کردند، اول مدعی شدند تا صبح هم پرسپولیس گل نمی خوردند! در ادامه حرف از فشردگی مسابقات لیگ، بازی مستقیم پرسپولیس، ۳۰ ثانیه اضافی و غیره به میان آمد، در حالی که شکل بازی استقلال در نیمه دوم می طلبید که کارشناسیتر به مسایل و اتفاقات بازی باید پرداخته می شد .
این صحبت ها شاید روزگاری خریدار داشتند، اما این روزها باید برای بیان واقعیت ها طوری دیگری صحبت کرد. باید علت عقب نشینی استقلال در دربی ۸۱ پس از گل را فنی تر به مردم انتقال داد.
اصلاً، نحوه و شیوه صحبت مربیان یکی از دلایل محبوبیت مربیان خارجی در ایران بوده چرا که آنها برای بیان جملات خود سنجیدهتر صحبت می کنند، این همان یکی از شیوههای مصاحبه حرفهای است.
شیوه ای که می تواند در محبوبیت مصاحبه شوندگان تاثیر فراوانی داشته باشد و شاید به همین دلیل است که در پایان دربی ۸۱ هرگز برانکو حاضر نشد که روی گل خورده تیمش مدافعان و دروازهبان تیمش را مقصر اصلی معرفی کند و یا مصدومیت احمد نورالهی ستاره تیمش در میانه میدان را بهانه ای برای نبردن پرسپولیس در دربی بداند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940809000757