بیشتر مربیان تفاوت بین استعدادگزینی و استعدادیابی را نمیدانند و این مساله باعث میشود که بسیاری از کودکان و نوجوانانی که میتوانند به ستارگان ورزشی یک کشور تبدیل شوند در میانه راه ورزش را کنار بگذارند.
به گزارش ایسنا، بسیاری از مربیان معتقدند که توانایی استعدادیابی دارند و برای اثبات این قضیه به تجربه کاری طولانی خود استناد میکنند. با این حال باید گفت که این مربیان بیشتر استعدادگزینی میکنند تا استعدادیابی.
استعدادگزینی به این معناست که مربیان بازیکنانی را انتخاب میکنند که در حال حاضر توانایی شرکت کردن و موفق بودن در مسابقات را دارند. در مقابل استعدادیابی به این معناست که با توجه به شرایط بدنی، تکنیک، تاکتیک و شرایط روحی یک فرد برای او پیشبینی میشود که در آینده میتواند کارایی ورزشی بالایی داشته باشد یا خیر.
استعدادگزینی کار ساده است در حالی که استعدادیابی یک هنر است – استعدادیابی به شکل گیری یک تیم موفق در آینده کمک میکند. در حال حاضر در دنیای ورزش گرایش بیشتری به استعدادگزینی وجود دارد. هنگامی که یک مربی احساس نیاز میکند تا در تورنمنتهای نزدیک موفقیت پیدا کند و در دوره کاری خود کارنامه خوبی را بر جای بگذارد، مطمئنا به فکر تیم آینده نخواهد بود و استعدادگزینی را ترجیح میدهد. استعدادگزینی موفقیتهای کوتاه مدت را شکل میدهد به صورت طبیعی مربیان به دنبال قویترین و سریعترین بازیکن هستند. کسی به فکر بازیکنان آینده نیست و در صورتی که ورزشکاران نوجوان نتوانند کارایی خوبی را در لحظه از خود نشان دهند، کنار گذاشته میشوند.
طبق آمار با توجه به شرایطی که در حال حاضر برای ورزشکاران کودک و نوجوان وجود دارد و فشاری که به آنها وارد میشود ۷۰ درصد قبل از سن ۱۳ سالگی ورزش منظم و حرفهای را کنار میگذارند.
متخصصان استعدادیابی ورزشی به دنبال ورزشکاران نیستند که در حال حاضر بازیکن حرفهای باشند، بلکه از زوایای مختلف یک کودک یا نوجوان را مورد بررسی قرار میدهند.
استعدادیابی یک پروسه طولانی است. در یک مطالعاتی که بین سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲ انجام شد، هزار ورزشکار بین ۱۲ تا ۱۳ سال از ۵۰ کشور مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. افرادی مانند راجر فدرر و کیم کلیسترز در بین این افراد بودند. در این بررسیها با توجه به نتیجه کاری این ورزشکاران تا به حال مشخص شد که ورزشکارانی که در آینده در بین ۱۰۰ ورزشکار برتر و حرفهای جهان قرار گرفتند، شاخصههای خاصی داشتند که به شرح زیرند:
– آنها سه تا چهار ماه کوچکتر از افرادی بودند که به اندازه آنها عملکرد داشتند.
– آنها لاغرتر از همگروهیهای خود بودند و قدرت کمتری نسبت به آنها داشتند.
– آنها اغلب سریعتر و چابکتر از همگروهیها بر خود بودند.
– آنها کمتر از افراد حرفهای مسابقه میدادند.
– تمرین آنها نسبت به افراد حرفهای در سن خود، در هفته دو تا چهار ساعت کمتر بود.
– آنها والدین حمایت کنندهای داشتند، اما والدین آنها کاملا بر ورزش آنها کنترل نداشتند.
سعی کنیم که این اطلاعات را با واقعیت مقایسه کنیم. به نظر شما کودکانی که نحیفتر از هم سن و سالهای خود هستند، قدرت کمتری دارند. از ورزشکاران حرفهای کمتر تمرین میکنند و خانواده آنها کاملا در جریان ورزش کردنشان نیستند، مورد توجه مربیان قرار میگیرند؟
مربیان بیشتر به فکر برد تیم خود در حال حاضر هستند. بیشتر باشگاهها تیمهایی برای کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند و ادعا میکنند که برای آینده استعدادیابی میکنند در حالی که به نظر میرسد این کار برای تامین بودجه باشگاهها انجام میشود.
این روند باعث میشود که تعداد کمی از کودکان و نوجوانان در آینده بتوانند برای یک کشور در سطح بینالمللی مسابقه دهند و حتی بیشتر کودکانی که استعداد ورزشی دارند هیچ گاه شناخته نشوند. این تفاوتی است بین استعدادیابی در کشورهای مختلف وجود دارد و بدین شکل در نتیجه تورنمنتهای بینالمللی اختلاف فاحشی بین کشورها ایجاد میکند.
راههای سادهای وجود دارد که میتواند به استعدادیابی کمک کند. این راهها با توجه به تجربه بعضی کشورها شناخته شدهاند.
۱- بهتر است در سنین پایینتر کودکان و نوجوانان را از ادامه ورزش حرفهای باز نداریم. برای مثال در کشور سوئد ورزشکاران هاکی تا ۱۷ سالگی به ورزش حرفهای ادامه میدهند و بعد از این سن مشخص میشود که چه کسی استعداد فعالیت در سطح ملی و بینالمللی را دارد.
۲- سعی کنید در همان دوران کودکی تواناییهای ورزشی ورزشکاران را توسعه دهید و به آنها کمک کنید تا از نظر تکنیکی بهتر عمل کنند. بنابراین در سنین بالاتر ورزشکاران تکنیکی بیشتری وجود دارند که از بین آنها میتوان بهترین ها را انتخاب کرد.
۳- سعی کنید به روند “برد به هر قیمت” خاتمه دهید. البته احتمالا انجام این کار با توجه به شرایط ورزش و ارزیابیهای فعلی سخت خواهد بود.
۴- بهتر است مربیان بیشتر آموزش ببینند تا فرق بین استعدادیابی و استعدادگزینی را بهتر درک کنند و بیشتر تشویق شوند تا استعدادیابی کنند.
این روشها تنها آغاز پروسه استعدادیابی در ورزش هستند. نیاز به تغییرات اساسیتری در سیستم ورزشی وجود دارد تا پرورش ورزشکاران حرفهای تخصصی تر انجام شود.
باشگاهها و مدارس ورزشی باید کودکانی را تربیت کنند که سالم باشند و نگرانی راجع به آینده حرفهای خود نداشته باشند. این روند میتواند در آینده کمک کند تا تعداد بیشتری ورزشکار وجود داشته باشند که باشگاهها بتوانند از بین آنها بهترین را انتخاب کنند.