برای پسرم

نمی دونم عمرم کفاف می ده زحماتشو جبران کنم یا نه ولی هر کی و در هر جایگاهی که هستم تمامشو مدیونشم. یه مطلب دیگه، بخاطر اینکه این چند وقت خیلی تحت فشار بودم و زیاد احساسی شدم، متون مربوط به کلاستر دل نوشته زیاد شدن. انشاالله از فردا فقط مطالب مربوط به دانشگاه و علمی رو براتون می نویسم. آخر این متن هر کس با من هم احساس شد می تونه گریه کنه از اینکه تلنگری زدم برای اینکه “تا هستیم لبخند بزنیم و از با هم بودنمون لذت ببریم“. اینگونه موارد هیچ هزینه ای به شما تحمیل نمی کند.

مرد کوچک مادر
فدای قدو بالایت
خوب به حرفهای مادرت گوش کن
حرفهایِ شاید تلخ و سنگینیست
اما باید از همین بچگی ات
برایت بگویم تا در آینده

اماده باشی برای مرد شدن

تو قرار است مرد خوبی شوی
مرد خوب بودن کار سختیست

اینکه قوی باشی اما مهربان
صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند
اینکه باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون
و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی

عزیز دل مادر
تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست
اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی
و بعد عشقت

عشق چیز عجیبی نیست
حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنی : مادر
من میگویم : جان مادر
و به همین مقدسیست

عاشقی را کم کم خودم یادت می دهم
لابه لای حروف الفبا و اعداد

خودم عادتت می دهم به گفتن دوست دارم
گل خریدن
قدم زدن
و غافل گیر کردن

پسرم
بزرگ شدن ، جدیست مثل همین بازیهای بچگی ات….

تمام عشقم در تو خلاصه میشود ………
تا ابد دوستت دارم
تو جان منی
جان مادر

این نوشته در دل نوشته, عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.