روزی که مسئولان فدراسیون فوتبال از “قول” دولت یازدهم برای حمایت از فوتبال ملی سخن میگفتند و شاد بودند، امروز را میدیدند که “بیپولی” امان فوتبال ملی را بریده و اردوهای تیم ملی را یکی پس از دیگری لغو میکند. رییس جمهور منتخب و همکارانش باید بدانند که فوتبال ملی ایران، “اکنون” به حمایت آنها نیاز دارد.
چند روز به پایان عمر دولت دهم باقی مانده بود که به دولتمردان آن روز کشور گفتیم با امضای تعهدات لازم برای میزبانی جام ملتهای فوتبال در قاره آسیا میتوانند نام خود را در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کنند. آن روزها در غفلت مسئولان گذشت تا دور کار به دست دولت یازدهم افتاد. بلند پایگان دولت جدید در همان بدو امر از حمایت همه جانبه از فوتبال – و ورزش در مقیاس کلی – سخن گفتند و اطمینان دادند که چتر حمایت خود را از فوتبال آنقدر باز میکنند که قطرهای از مشکلات و نارساییها پیکر آن را خیس نکند. همان روزها بود که رییس جمهور منتخب ملت ایران اعضای تیم ملی فوتبال را به حضور پذیرفت و به آنها قول داد که از تیم ملی در راه جام جهانی حمایت میکند. اینک این وضعیت تیم ملی است که نه یک بار که دوباره اردوی تدارکاتیاش به علت بیپولی لغو شده است. بگذریم از این که این دو اردو اگر برگزار هم میشد چنگی به دل نمیزد، چون حریفان ایران تیمهای نامداری نبودند و علت این مساله هم همان جیب خالی فدراسیون فوتبال است.
دولت یازدهم روی کار آمد و دکتر حسن روحانی وزرای پیشنهادی خود را به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد و رای اعتماد بیشتر آنها را گرفت. از آن روز که مجلس به 15 وزیر اعتماد کرد تاکنون برخی از این وزرا در برنامههای مختلف تلویزیونی و رادیویی برنامههای خود را تشریح کردهاند. برخی مانند طیب نیا، طوری برنامههایش در تلویزیون صحبت میکرد که گویی 24 سال وزیر بوده است و فردی مثل زنگنه که واقعا 24 سال وزیر بوده از همان روز اول کارش را با اقدامات عملیاتی شروع کرد.
البته نمایندگان مجلس شورای اسلامی از دادن رای اعتماد به سه وزیر امتناع کردند تا سرنوشت آنها به سرپرست سپرده شود. سرپرست، واژهای است که ورزش ایران به خوبی با آن آشناست. چند فدراسیون ورزشی ماهها و بلکه سالهاست که با سرپرست اداره میشوند و هنوز تکلیف خود را نمی دانند. مجلسیان به هر دلیلی تصمیم گرفتند که به وزیر پیشنهادی رییس جمهور برای وزارت ورزش و جوانان اعتماد نکنند تا بلاتکلیفی این وزارتخانه مهم برای چند ماه دیگر تمدید شود. پس از آن هم رییس جمهور منتخب فردی را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد که کمتر کسی انتظارش را داشت. دکتر صالحی امیری پیشینه فرهنگی زیادی دارد، اما در کارنامه او هیچ سابقهای از مدیریت ورزشی دیده نمیشود و این مساله نگرانیهای اهالی ورزشی را زیاد میکند. در حالی که وزرای همه وزارتخانهها اقدامات عملی خود را شروع کردهاند، در بیش از 10 روزی که وزارت ورزش و جوانان صاحب سرپرست شده، هیچ اتفاقی حداقل در حوزه فوتبال که بیشترین توجهها به آن است، رخ نداده.
روزی که رییس دولت در حضور ملیپوشان فوتبال ایران قول داد که از آنها برای حضور شایسته در جام جهانی حمایت میکند، قرار بود تیم ملی در یک سال پیشرو هشت مرحله اردوی تدارکاتی داشته باشد. اکنون که این گزارش را میخوانید اردوی اول تیم ملی لغو شده چون کفگیر فدراسیون فوتبال ایران به ته دیگ خورده است، بگذریم که فدراسیوننشینها مدتهاست از وضعیت اسپانسرینگ و حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال مینالند و کسی به دادشان نمیرسد. بگذریم که اردوی تیمهای ملی نوجوانان ، جوانان ، امید و ساحلی هم به دلیل مشابه لغو میشود و کسی خبردار نمیشود.
وقتی تیم ملی برای صعود به جام جهانی 2006 آلمان استارت زد، دولت یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی کشور را مامور کرد تا از فوتبال ملی حمایت مالی کند. حمایتهای آن شرکت تاثیر زیادی در موفقیت تیم ملی داشت و فدراسیون در سایه آن حمایت توانست برنامههای مناسبی را برای آماده سازی تیم ملی طراحی و اجرا کند. پس از آن دوره شیرین، فوتبال ایران بار دیگر مزه تلخ بی پولی را چشید و آن قدر این وضعیت ادامه پیدا کرد که گویی بدن فوتبال ایران از شدت درد بی پولی بی حس شده است! اردوهای تیم ملی یکی پس از دیگری لغو میشوند و فدراسیون فوتبال حتی “آخ” هم نمی گوید!
آقای رییس جمهور! سال 92 که تمام شود و توپها به نشانه تحویل سال 93 به صدا در آیند، شما به عنوان رییس جمهور باید رودروی ملت بنشینید و در پیامی، سال نو را تبریک بگویید. در همان لحظههای شاد و هیجان انگیز، فوتبال ایران وارد برههای میشود که بدون شک حساسترین برهه در تاریخ فوتبال هر کشوری است.
فروردین، اردیبهشت و خرداد 93، سه ماهی هستند که تیم ملی اردوهای نهاییاش را برای حضور در جام جهانی ترتیب میدهد؛ البته اگر آن زمان پولی در بساط فدراسیون باشد! این سه ماه به نوعی برای تیم ملی “شب امتحان” است. آیا قرار است که فوتبال ایران در شب امتحان به فکر درس خواندن بیفتد؟ آیا در آن صورت میشود امیدوار بود که تیم ملی فوتبال در برزیل، مجبور به تغییر رشته نشده و کیسه بوکس حریفان نشود؟
جام جهانی برای همه کشورهای صاحب فوتبال یک امکان فوقالعاده است؛ امکانی برای شناساندن کشور خود به جهان. در جام جهانی فقط 32 تیم ملی حضور ندارند، بلکه 32 کشور با همه ساختارهای سیاسی، فرهنگی، ملی، مذهبی، اقتصادی و تاریخی خود حاضر هستند. جام جهانی نمایشگاه توانمندیهای 32 کشوری است که از فوتبال به عنوان نردبانی استفاده کردهاند تا خود را به مردم جهان نشان دهند. وقتی تیم ملی در جام جهانی بازی میکند، همه دنیا – میلیاردها نفر – از طریق گیرندههای تلویزیونی، مردان ورزشکار ایران را تماشا میکنند و ساعتها نام ایران را میشنوند. آن روزها، میشود به اندازه چندین سخنرانی در صحن علنی سازمان ملل متحد، مردم دنیا را با فرهنگ ایران آشنا کرد؛ امکانی که گویا هنوز برای مسئولان ورزشی کشور بیمعنی است.
آقای رییس جمهور! در این گزارش تنها به بخشی از آنچه “واقعیت فوتبال ایران” است اشاره شد و اصل بر این گذاشته شد که مجموعه دولت یازدهم اشراف کاملی روی مسائل روز فوتبال ایران دارند.
آن روز که به مردان دولت دهم گفتیم با یک امضا میتوانند نام خود را در تاریخ فوتبال ایران ثبت کنند، این شما بودید که گفتید آن امضاها را پای برگه تعهدهای AFC خواهید زد. حمایت مالی و معنوی از فوتبالی که کمتر از یک سال دیگر باید در جام جهانی بازی کند، اولیتر از کسب میزبانی جام ملتها در سال 2019 است. آقای دکتر حسن روحانی! از این که به این گزارش توجه میکنید و به آن فکر میکنید، متشکریم!