در هیاهوی لیگ برتر ایران و بازیهای داغ چند هفته پایانی، العین موفق شد با برد پنج گله مقابل یوکوهاما مارینوس، جام قهرمانی مهمترین رویداد باشگاهی در فوتبال آسیا را بالای سر ببرد. این یک دستاورد بسیار بزرگ و غیرقابل پیشبینی برای باشگاهی است که اگرچه تیمی صاحب سبک، باسابقه و مهم در سطح فوتبال آسیا به شمار میرود اما هرگز شانس اول قهرمانی مسابقات باشگاهی قاره محسوب نمیشود.
با این حال آنها با حذف مدعیان اصلی، الهلال و النصر عربستان، راهی فینال شدند و در دیدار نهایی توانستند یوکوهاما مارینوس ژاپن را در هم بکوبند و جام را بالای سر ببرند. جالب اینکه العین در اولین دوره لیگ قهرمانان هم توانسته بود عنوان قهرمانی را به دست بیاورد و حالا در آخرین دوره این رقابتها نیز توانسته بر سکوی نخست قرار بگیرد. افسوس بزرگ هواداران فوتبال در ایران نیز این خواهد بود که چرا در این بازه ۲۱ ساله، هیچ تیمی از لیگ برتر خلیج فارس نتوانست به این مهم دست پیدا کند؟
در این سالها امارات، عربستان و قطر تنها کشورهای غرب بودند که طعم قهرمانی چمپیونزلیگ آسیا را چشیدند. این در حالی است که به زعم بسیاری از کارشناسان معتبر، لیگ برتر ایران از نظر کیفیت، دشواری و پویایی نه تنها چیزی کمتر از لیگ فوتبال در این کشورها ندارد بلکه با اختلاف در جایگاه برتر نسبت به امارات و قطر قرار میگیرد و حتی در مقایسه با عربستان میتواند دست بالا را در اختیار داشته باشد.
بنابراین، اگر قهرمانی در آسیا یک ارزش و امتیاز مهم تلقی شود، باید پرسید که چرا از این لیگ باکیفیت هرگز فاتح لیگ قهرمانان آسیا بیرون نیامده است؟
برای پاسخ به این سوال بررسی چگونگی حذف نمایندگان این فصل ایران در لیگ قهرمانان آسیا، نتایج جالبی را به دست میدهد:
*پرسپولیس: پرسپولیس که در گروهی دشوار با حضور النصر، الدحیل و استقلال تاجیکستان قرار گرفته بود، در همان مرحله گروهی با جام وداع کرد. بازی کلیدی حذف پرسپولیس، دیدار با النصر در ورزشگاه خالی آزادی باشد که شاید اگر اشتباه سال ۲۰۲۱ و محرومیت ای اف سی وجود نداشت، پرسپولیس در همان بازی نخست میتوانست شرایط را تغییر دهد. اما در دیداری دیگر برابر استقلال تاجیکستان در دوشنبه، سرخپوشان به دلیل مصدومیت و سرماخوردگی، چندین بازیکن خود را در اختیار نداشتند و لیست محدود ۱۹ نفره نیز باعث میشد تا عملا دست یحیی گلمحمدی برای انتخاب بازیکنانش بسته شود.
*تراکتور: سرخپوشان تبریزی در همان دیدار پلی آف برابر الشارجه شکست خوردند و با جام وداع کردند. افسوس بزرگ برای تراکتور اینکه گل نخست حریف اماراتی با خطا روی شجاع خلیلزاده به ثبت رسید اما فقدان وی ای آر باعث شد تا این خطا از چشم داور دور بماند. البته شاید بی انصافی باشد که همه چیز روی سر وی ای آر خراب شود، تراکتور از نظر تجربی هم تیمی ناموفق در فوتبال آسیاست و باید چندین سال برای حضور مستمر در مرحله گروهی و صعود از این مرحله تلاش میکرد تا شاید در سال ۲۰۲۳ با کاراکتر بهتری وارد رقابتها میشد.
*سپاهان: در بررسی وضعیت سپاهان فراموش نکنید که این تیم یک شکست انضباطی برابر الاتحاد داشت وگرنه میتوانست به جای این تیم در مرحله حذفی با نوفباخور ازبکستان دیدار کند و حداقل تا مرحله یک چهارم نهایی پیش برود. اما سپاهان در دو بازی با پرمهرهترین تیم آسیا، الهلال، نیز نمایش بسیار خوبی را ارائه کرد و تا اواسط دیدار برگشت نیز کاملا حریف را در مشت خود داشت. اما بار دیگر کمبود بازیکن به خصوص در خط دفاعی، ژوزه مورایس را آزار داد، خصوصا اینکه حریف بدون اینکه نگرانی خاصی از این بابت داشته باشد، ستاره را با ستاره دیگری تعویض میکرد.
*نساجی: شاید اساسا جای نساجی در لیگ قهرمانان آسیا نبود، تیمی که به دلیل زیرساخت ضعیف برای هر بازی تماشاگران خود را از قائمشهر به استادیوم آزادی تهران میکشاند تا آنها از نزدیک تماشاگر شکست تیمشان باشند. نساجی هرگز در بین چهار تیم برتر لیگ ایران قرار نداشته اما با قهرمانی در جام حذفی موفق شد سهمیه مستقیم مرحله گروهی کسب کند. شاید اگر سهمیه مستقیم به تیم دیگری میرسید، نساجی هم به پلی آف میرفت تا حداقل پیش از صعود به مرحله گروهی یک بازی بینالمللی را تجربه میکرد.
اما ناکامی نمایندگان ایران محدود به یک فصل نیست و موارد بسیاری در مورد این شکست ۲۱ ساله مطرح هستند. شاید در فصول گذشته و با قهرمانی الهلال، چنین مواردی کمتر به چشم میآمد اما قهرمانی که توسط تیمهای ایرانی کاملا قابل شکست است، افسوس هواداران فوتبال ایران را بیشتر هم میکند.
لیگ برتر و ساختاری بزرگتر، فوتبال ایران، از ظرفیت بسیار خوبی برای موفقیت در عرصه باشگاهی برخوردار است و ارزش این موفقیت زمانی بیشتر میشود که به یاد بیاورید جوایز قهرمانی در لیگ نخبگان چند برابر لیگ قهرمانان تعیین شده و قهرمانی هر کدام از تیمهای ایرانی در این رقابتها میتواند سرنوشت این باشگاه را تغییر دهد.
قهرمانی در آسیا رفته رفته تبدیل به یک امر غیرممکن برای تیمهای باشگاهی در ایران شده و این موضوع به خصوص بعد از دو ناکامی آسیایی پرسپولیس که از بهترین نسل تاریخ معاصر خود برخوردار بود، رو به فزونی رفته است. اما «الگوی قهرمانی العین» نشان میدهد که میتوان با قرعه سخت و در فصل سرمایهگذاری هنگفت سعودیها نیز با یک تیم نه چندان پرستاره و گرانقیمت به عنوان قهرمانی آسیا رسید.
پس شاید بهتر باشد که سوال اولیه «چرا قهرمان آسیا نمیشویم» را با پاسخ به سوال «چگونه میتوانیم قهرمان آسیا» شویم، پاسخ بدهیم:
۱٫نیروی توانمند انسانی: اسکواد تیمهای ایرانی غیر از چهار تیم مدعی و بزرگ، شامل نفرات پرشمار از بازیکنانی است که میتوانند در پرسپولیس، استقلال، سپاهان و تراکتور بازی کنند و نقش داشته باشند. سطح فوتبالیستهای ایرانی نسبت به همتایان خود در حاشیه خلیج فارس به مراتب بالاتر است و در مقایسه با دیگر بازیکنان ایرانی، تقریبا در یک سطح قرار دارد. بنابراین چنین موضوعی میتواند یک امتیاز ویژه برای فوتبال ایران باشد چرا که همچنان بازیکنان محلی، اکثریت ساختار تیمهای آسیایی را تشکیل میدهد و عملا استخوان تیمهای قاره در اختیار بازیکنان همان کشور است.
۲٫نیروی اجتماعی هواداری: در بازیهای لیگ ستارگان قطر و لیگ ادنوک امارات، کمتر بازی با حضور چند ده هزار نفری تماشاگران را پیدا میکنید اما در ایران حتی ملوان بندرانزلی، گلگهر سیرجان، نساجی مازندران و صنعت نفت آبادان نیز میتواند تعداد کثیری از تماشاگر را به استادیوم خود بیاورند. پرسپولیس و استقلال رکورددار تماشاگر در لیگ قهرمانان آسیا به شمار میروند و تراکتور و سپاهان سکوهای خود را مقابل تیمهای آسیایی به یک جهنم واقعی تبدیل میکنند. اگر در مورد تاثیر تماشاگر بر نتایج شک دارید، عملکرد پرسپولیس در لیگ قهرمانان ۲۰۱۵ را بررسی کنید، تیم بحرانزده که در چهار دیدار صد هزار نفری موفق شد لخویا، پاختاکور، النصر و الهلال را از پیش رو بردارد.
۳٫جاهطلبی و مبارزهجویی: بی آنکه کلیشه باشد، باید تاکید کرد که فوتبال ایران مملو از بازیکنانی است که برای آینده بهتر، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. این آینده شاید در کسب دستمزد بهتر، بازی در اروپا و… خلاصه شود و نتیجه آن سبب شده تا ایران بیشتر از تمام تیمهای شرق آسیا لژیونر بسازد و آنها را در تیمهای قاره سبز ببیند. پیش از اینکه پیشنهاد اروپایی برسد، این بازیکنان میتوانند در لیگ نخبگان آسیا موفقیت بزرگ باشگاهی را رقم بزنند.
۴٫تبحر در شکستناپذیری: اگرچه شاید این سبک بازی به مذاق خیلیها خوش نیاید اما مربیان ایرانی میتوانند تیمهایی را بسازند که سخت شکست بخورند. این موضوع در تقابل با تیمهای پرستاره منطقه میتواند کارآمد باشد.
اما موضوع به این موارد خلاصه نمیشود، دلایل مهمی نیز برای شکست در تمام این سالها وجود داشتهاند:
*فقدان امکانات و زیرساخت باعث شده تا فوتبال در ایران با مشکلات بسیار زیادی مواجه شود. در حالی که پنج سال از ورود وی ای آر به آسیا میگذرد، لیگ ایران هنوز از فقدان این تجهیزات رنج میبرد و حتی کمبودها در حد زمین تمرین و بازی نیز پیش آمده است – چیزی که هرگز برای یک تیم اماراتی و عربستانی و قطری وجود نخواهد داشت.
*سقف بودجه: چه ایرادی دارد که یک مالک خصوصی نظیر محمدرضا زنوزی سرمایه شخصی خود را در فوتبال هزینه کند؟ اگر او میتواند کریستیانو رونالدو را با هزینه خود به ایران بیاورد، چرا قوانین باید جلوی راه او را بگیرند؟ این موضوع برای پرسپولیس و استقلال که مهمترین باشگاههای ورزشی در ایران نیز به شمار میروند، اهمیت بیشتری هم دارد. چرا تیمی که میلیونها هوادار برای خود دارد، باید چنین محدودیتی داشته باشد؟
*محدودیت لیست بزرگسالان: در حالی که تیمهای آسیایی میتوانند تا سقف ۳۰ بازیکن را به خدمت بگیرند، اسکواد تیمهای ایرانی به ۱۹ بازیکن بزرگسال محدود شده است. به عبارتی اگر هر تیم ۴-۵ بازیکن مصدوم داشته باشد، باید در تقابل با مدعی بزرگ نظیر آسیا از نظر کم تجربه خود بهره ببرد.
*سرمایهگذاری اندک: فوتبال ایران از کمبود سرمایه مالی رنج میبرد و حتی باشگاههای دولتی نیز توان رقابت اقتصادی با تیمهایی نظیر الهلال و النصر را که عملا به صورت دولتی اداره میشود، ندارد.
*قانون گریزی: شاید فوتبال ایران روی کاغذ از قوانین بسیار خوبی برخوردار باشد اما در مقام اجرا، راههای زیادی برای دور زدن وجود دارند. البته شاید در داخل کشور ایرادی نداشته باشد اما زمانی که کار به پروژههایی نظیر مجوز حرفهای میرسد اهمیت قانونمندی و عادت به آن بیشتر مشخص میشود. این موضوع برای جرایم انضباطی تماشاگران بیشتر هم به چشم میآید.
*برنامهریزی ضعیف لیگ: لیگ ایران باوجود کیفیت بالا، همیشه بی نظمی خاصی را در خود دارد که باعث میشود تا نمایندگان ایران همیشه برای حضور در مسابقات خود مشکل داشته باشند.
*ضعف نیروی بینالملل: باشگاههای ایرانی بارها به خاطر اشتباه در اجرای سازوکار ثبت نام، نقل و انتقالات و… با جرایم شدید و حتی حذف از آسیا مواجه شدهاند. اگرچه این موضوع بهتر شده اما همچنان نیروهای بینالملل و آشنا به قوانین ای اف سی، کمترین جای ممکن را در باشگاهها به خود اختصاص میدهند.
*ترانسفر به خارج: ایران بیش از ۲۰ بازیکن تاثیرگذار در خارج از کشور دارد و شاید اگر همین نفرات مثل عربستان که عملا کشور بدون لژیونر است، در چرخه لیگ حضور داشتند، نمایندگان ایران شانس بسیار خوبی برای قهرمانی داشتند.
*جای خالی ستاره بینالمللی: لیگ برتر ایران عموما تهی از بازیکنانی است که در کشورهای حاشیه خلیج فارس به وفور دیده میشوند. این موضوع تا جایی پیش رفته که انتقال یورگن لوکادیا به پرسپولیس در زمره مهمترین خرید تاریخ لیگ برتر قرار میگیرد، حال اینکه او عملا نمیتواند پیشنهادی مناسب از قطر، امارات یا عربستان بگیرد و جایی برای او در این کشورها نیست.
*نبود سرمربی بزرگ خارجی: همین موضوع در مورد غیبت سرمربیان بزرگ خارجی در لیگ برتر ایران هم وجود دارد. شاید اگر لیگ برتر ایران هم سرمربیان بزرگ خارجی را در خود داشته باشد، بتواند با تاثیر آنها شرایط خود را تغییر دهد.
در کنار تمام این موارد نباید از چند فاکتور مهم نیز به سادگی گذشت. ایران چهار بار در آستانه قهرمانی آسیا قرار داشت اما شکست برابر تیمهای شرق آسیایی مانع از قهرمانی شده و این احتمالا ناشی از فشار روانی تقابل با این تیمهاست که آنها را تبدیل به حریفان شکست ناپذیر کرده است.
در نهایت متغیر «شانس» را هم فراموش نکنید. شاید اگر دروازهبان یوکوهاما مارینوس در لحظه ۲-۱ از زمین اخراج نمیشد، العین هم نمیتوانست به این سادگی فینال را با پنج گل به پایان برساند. اما شانس هم احتمالا یار تیمی باشد که موارد دهگانه بالا را جدیتر بگیرد.