کادر اجرایی ورزش و کادر علمی همانند دو جزیره دور افتادهای هستند که در مسیرهای جداگانه و بدون دخالت در کار یکدیگر در حال حرکت هستند. فاصلهای که بین علم و کادر اجرایی در ورزش کشور به وجود آمده سبب شده تا باشگاهها و اساتید علمی در مسیرهای جداگانهای به فعالیت خود بپردازنند و هیچ کدام از این ارگانها در کار یکدیگر دخالتی نداشته باشند. در اکثر باشگاهها کادر تخصصی در حول محور یک پزشک و فیزیوتراپ خلاصه شده و در بیشتر موارد فنی در ارتباط با آسیبها نیز نظر میدهند یا بعضی باشگاهها به عنوان متخصص از وجود فارغ التحصیلانی بهره میگیرند که تخصص لازم را مثلا در زمینه آسیب شناسی یا طب ورزشی ندارند، اما به صرف این که چند واحد در این رشته گذارندهاند، در باشگاهها و فدراسیونها در قالب متخصص آسیب شناسی اظهار نظر میکنند در صورتی که این مساله هزینه سنگینی را برای بازیکن و حتی باشگاه مربوطه دارد. اگر اکثر لژیونرهای ایرانی در باشگاههای اروپایی نیمکت نشین هستند و یا کمتر اجازه بازی به آنها داده میشود به خاطر اهمیت قائل نشدن و بیارزش بودن کادر تخصصی در باشگاههای ایران است و همین مساله سبب شده وقتی بازیکنی دچار آسیب دیدگی جزیی میشود چون پزشک عمومی قادر به تشخیص درست آسیب بازیکن نیست، این آسیب حادتر و دراز مدت مشکلات جدی برای وی پدید میآورد که یکی از عواقب آن پارگی ACL و رباط صلیبی است. در نتیجه این بازیکن وقتی به عنوان لژیونر وارد یکی از تیمهای اروپایی میشود، به خاطر این مشکل برای مدت طولانی نیمکت نشین میشود. به رغم این که در طی سال سمینارهای زیادی تحت عنوان آسیبهای ورزشی برگزار میشود، اما همواره در این سمینارها تنها شاهد حضور دانشجویان و اساتید علمی هستیم و استقبالی از سوی مدیران و مربیان باشگاهها و فدراسیونها انجام نمیشود. حال این که چنین سمینارهایی بیشتر به درد مربیان باشگاهها میخورد تا اساتید دانشگاهها.
با توجه به نبود استعدادیابی لازم در کشور و عدم استقبال باشگاهها فدراسیونها برای برقراری ارتباط با اساتید و متخصصان علمی، ادامه روند در آینده سبب میشود تا استعدادهای خوبی که امروز در رشتههای مختلف ورزشی داریم به مرور زمان از دست بدهیم و چون جانشین مناسبی برای این افراد نداریم، در نتیجه با چنین وضعیتی آینده روشنی برای ورزش کشور قابل پیشبینی نیست.