المپیک: داستان زشت سیاست‌بازی و دروغ

پس از ماجرای گوشی های سامسونگ، خواندن این یادداشت از دیوید رانسیمن خالی از لطف نیست:

ورزش هرگز مسئلۀ اصلی المپیک نبوده است. چنان‌که دیوید گلدبلت در روایت جذاب و افشاگرانۀ خود از تاریخ المپیک نشان داده است، «مسابقات» از همان ابتدا راهی برای برجسته‌سازی بینشی خاص درقبال جهان بوده‌اند. این بینش معمولاً بر پایۀ سیاست‌بازی‌های کثیف و علم‌ورزی‌های مخدوش بوده است. هر وقت هم سیاست‌بازی روی صندلی عقب نشست، تجارت، نه رقابت قهرمانی، فرمان را به دست گرفت. اولین دوره‌های مسابقات به نمایشگاه‌های تجاری وصل بودند: پاریس ۱۹۰۰، سنت‌لوئیس ۱۹۰۴ و لندن ۱۹۰۸ که تبلیغ فوق‌العاده‌ای برای فرهنگ و تمدن غرب هم بود. در المپیک سنت‌لوئیس، «دانشکدۀ انسان‌شناسی» مسابقه‌های ویژه‌ای میان «مردمان متمدن و بومی» برگزار کرد تا مهارت ورزشی‌شان را بسنجد. گزارش رسمی آن برنامه می‌گفت: «نمایندگان قبایل وحشی و غیرمتمدن نشان دادند که ورزشکاران فرومایه‌تری‌ هستند که درباره‌شان بسیار اغراق شده است.» هیتلر که المپیک ۱۹۳۶ برلین را به مانور گستردۀ پروپاگاندا برای نظریه‌های نژادی‌اش تبدیل کرد، خلاف موج حرکت نکرده بود؛ او فقط بازی را یک مرحله جلوتر بُرد.

آیندۀ مسابقات المپیک تیره‌وتار است. «کمیتۀ بین‌المللی المپیکْ» سازمانی مخفی‌کار و غیرپاسخگوست و برنامه‌هایش گویا جشنواره‌هایی خوش‌آب‌ورنگ از نمایش قدرت بنگاه‌ها و قوّت مصنوعی انسان‌هاست. گلدبلت نگران است که مبادا المپیک ۲۰۲۰ توکیو به «نمایشگاه ابزارآلات» تبدیل شود: «ماشین‌های بی‌راننده‌ای که ورزشکاران را بین دهکدۀ المپیک و استادیوم جابه‌جا می‌کنند؛ اندام‌های برقی و جامه‌های روباتیک که نرمش و ورزش را هرچه‌بیشتر در دسترس جامعۀ سال‌خورده قرار می‌دهند؛ نسل بعدی دوربین‌ها و نمایشگرهای دقیق‌تر، موبایل‌های سریع‌تر و موج بعدی ماشین‌های مترجم هوشمند برای تماشاچیان.»

بهتر نیست به‌جای این‌کارها، یکباره آخر قصه را بخوانیم و بگذاریم روبات‌ها در رقابت‌های ورزشی شرکت کنند؟ این یعنی نبوغ بشری، در عرصۀ رقابت انسان و ماشین، به‌پیوست نمایشگاهی بزرگ و تجاری. حداقل این کار با روح چشم‌انداز کوبرتن بهتر همخوانی دارد. تماشای آن هم مفرّح‌تر است.

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.