چهارشنبه 23 مرداد روز فیفا بود. بیشتر تیمهای ملی فوتبال دنیا بازی دوستانه برگزار کردند. از تیمهای ملی درجه سومی مثل پاناما و مالت گرفته تا بورکینافاسو و جزایر فارو، تیمهای درجه اولی مثل آرژانتین و اسپانیا و ایتالیا مثل همیشه برنامه روتین خود را در روزهای فیفا انجام میدهند و هیجان را با انجام بازیهای دوستانه به فوتبال دوستان جهان هدیه میکنند اما ما در روز فیفا در کجا ایستادهایم و چه میکنیم؟! فوتبال ملی ایران که به عنوان اولین تیم از گروهش به جام جهانی 2014 رفته در مقایسه با حریفان آسیایی چه میکند؟
عراق کشور جنگزدهای که حتی نتوانست به پلی آف جام جهانی هم برسد و حق میزبانی در مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا را هم ندارد و باید در امارات از حریفانش پذیرایی کند، دیشب با شیلی بازی دوستانه انجام داد. تاجیکستان با هند بازی کرد، کره جنوبی با پرو و ژاپن هم با اروگوئه دیدار کردند. تیم ملی ایران اما در نقطه شروع درجا زده است! شاید هنوز هم سرمست از صعود مستقیم به جام جهانی هستیم. شاید هنوز داریم عکسها و فیلم جشنهای خیابانی مردم از صعود به جام جهانی برزیل را مرور میکنیم و ترانه قهرمانان، دلاوران را گوش میدهیم! البته کارلوس کیروش در همان شب صعود به جام جهانی در اولسان کره جنوبی صراحتا گفت: اگر میخواهید برای گردش به برزیل بروید و زنگ تفریح حریفان در جام جهانی باشید من نیستم! همان موقع از شنیدن حرفهایش شوکه شدیم؟! افراد بدبین این حرفها را به حساب بازار گرمیاش گذاشتند اما او واقعا دوست داشت برای تیم ملی ایران کار کند تا هم بابت پولی که میگیرد زحمت کشیده باشد و هم در کارنامه مربیگریاش اگر بتواند افتخاری ثبت کند افتخاری مثل صعود با ایران از مرحله گروهی.
کیروش به همین دلیل اردوی پرتغال را ترتیب داد تا ملی پوشان فوتبال ایران در روز فیفا به جای تماشای مسابقات دوستانه تیمهای ملی مشهور جهان از تلویزیون خودشان در میدان حضور داشته باشند و در اردوی پرتغال تمرین کنند و مسابقه بدهند اما فدراسیون فوتبال صراحتا اعلام کرد بیپول است. آهی در بساط ندارد و نمیتواند تیم ملی را به پرتغال بفرستند. کیروش عصبانی شد برنامه آمادهسازی را که برای تیم ملی نوشته بود به طور نمادین به سطل زباله انداخت! او این کار را نه برای توهین به فوتبال ملی و فدراسیون ما که از روی دلسوزی انجام داد تا دولتمردانی که بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی با ملیپوشان ایران عکس یادگاری گرفته بودند را به خودشان بیاورد و به آنها یادآوری کند که باید به تیم ملی کمک کنند.
او عصبانی بود و صراحتا گلایههایش را بیان کرد. شاید هم بخاطر همین عصبانیت در حرفهایش تندروی کرد اما او دوست نداشت در شبی که همه تیمهای ملی جهان در میدان مسابقه هستند او به مرخصی برود و پای تلویزیون بنشیند ولی انگار نمیشد با سرنوشت جنگید! او به مرخصی رفت تا به کارهای شخصیاش برسد چون به تنهایی و بدون پول نمیتوانست کاری از پیش ببرد. در این شرایط اقتصادی کشور زیاد هم نباید از فدراسیون علی کفاشیان خرده گرفت که چرا فدراسیونش پول ندارد، زیرا با وضع تحریمها فدراسیون حتی نمیتواند حق خود را از فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا بدون دردسر بگیرد؛ درآمدزایی و جذب اسپانسرهای بین المللی برای فوتبال پیشکش! کفاشیان با همان صراحت و صداقت همیشگیاش گفت پول نداریم، شاید اردوهای بعدی تیم ملی هم لغو شود. این حرفهای رئیس همیشه خندان فوتبال دیگر بامزه نبود. تلخ بود تلخ تلخ از جنس واقعیت و حقیقت. حرفهایش اهالی فن در فوتبال را نه تنها نگران کرد که هشداری جدی برای مسئولان ارشد کشور و به ویژه دولت حسن روحانی هم بود. پس باید از دولتمردان و به ویژه دولت جدید انتظار داشت که در سال منتهی به جام جهانی فوتبال ایران را یاری کنند.
اگر شور و نشاط اجتماعی و شادی مردم از نظر دولت حسن روحانی مهم است که قطعا مهم است پس باید برای تیم ملی فوتبال ایران هزینه کرد. نه بخاطر کفاشیان که بخاطر ایران و ایرانی که تقریبا تمامی ایرانیان دوست دارند حضوری آبرومند از تیم ملی را در جام جهانی ببیند واین مهم با شعار به دست نمیآید که باید در عمل کاری کرد. همان طوری که خود کفاشیان هم باید برای درآمدزایی فدراسیون فوتبالش تحرک بیشتری داشته باشد.
تیم ملی ایران اکنون جز 32 تیم برتر جهان است و باید برای این تیم ملی که بدون اغراق تمام ایرانیان سراسر جهان طرفدارش هستند هزینه کرد و این کاری است که تمامی دولتها انجام میدهند در بحث ملی دیگر کسی صحبت از حضور بخش خصوصی نمیکند. دولت باید به فوتبال کمک مادی و معنوی کند تا تیم ملی حضوری مقتدرانه و شایسته نام جمهوری اسلامی در جام جهانی داشته باشد یا حداقل زنگ تفریح رقبایمان نباشد. برای رسیدن به این هدف باید کیروش را کمک کنیم تا برنامههایش را اجرا کند.
اگر از مشکلات مالی فوتبال بگذریم و امیدوار باشیم که دولت حسن روحانی به فدراسیون فوتبال کمک خواهد کرد از یک چیز نمیتوانیم بگذریم و این مسئله برایمان قابل هضم نیست. اینکه علی دایی و امیر قلعهنویی دو بزرگ فوتبال ایران دو مربی که خودشان تجربه حضور در تیم ملی را داشتهاند و همواره هم از حمایت نشدن در زمان سرمربیگریشان گلایه کردهاند و میکنند چگونه به فوتبال ملی ما فکر نمیکنند؟!
نمیدانیم چطور باید بپذیریم که دغدغه این روزهای مربیان سرخابی نه فوتبال ملی و بحثهای فنی فوتبال که مسایل حاشیهای مثل توپ و لباس فلان برند است! حرفهای این دو بزرگوار را در روزهای گذشته یکبار دیگر مرور کنید. در بین مصاحبههای فراوانشان کمتر به جملهای در مورد تیم ملی و حمایت از تیم ملی برمیخورید. قلعهنویی که مدام از دشمنانی سخن میگوید که میخواهند او را نیش بزنند تا بالا نرود و یا از مافیا و دلالهایی میگوید با وارد کردن توپ و لباس به این فوتبال ضربه می زنند؟!
علی دایی هم در این فصل که در حال حاضر با مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در وضعیت ماه عسل به سر میبرد مدام به توپ های لیگ برتر و تاریخ تولید آنها ایراد میگیرد یا علیه علی کریمی یکی دیگر از بزرگان فوتبال ما سخنوری میکند.
در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد که رسانهها نیز کمتر فرصت پرداختن به بحثهای اساسی در مورد فوتبال که همان وضعیت نابسامان تیم ملی در روز فیفا و سال جام جهانی است بپردازند. همه توجهها به صحبتهای این دو مربی یا از آن حادتر به بازگرداندن محمدرضا خلعتبری از فوتبال امارات به پرسپولیس معطوف شده است.
خلعتبری خواسته یا ناخواسته به لیگ فوتبال یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس رفته و اکنون که این کشور حاشیه خلیج فارس نام جعلی بر روی لیگ خود گذاشته به گفته رویانیان یک فرد خیر پیدا شده که یک میلیون دلار ( بیش از سه میلیارد تومان) برای بازگشت به فوتبال ایران بدهد. کاری به این نداریم که این فرد نیکوکار و خیر و کارآفرین که این همه ثروت دارد چطور از خودش نمیپرسد که این پول در واقع کمک سه میلیارد تومانی به فوتبالی است که نام جعلی برایش انتخاب شده است و حرکت او بیشتر از اینکه کار خیری را رقم بزند باعث تقویت اماراتیهای حاشیه نشین خلیج فارس میشود. پس ای کاش این فرد نیکوکار به جای اینکه سه میلیارد تومان به فوتبال امارات کمک کند این پول را به کیروش و تیم ملی ایران میداد یا بدهد تا سرمربی تیم ملی بتواند برنامههایش را در راه آمادهسازی تیم ملی ایران در جام جهانی اجرایی کند.
کاش یک نیکوکار پولدار برای تیم ملی پا پیش بگذارد تا قبل از شروع به کار دولت جدید بخواهد به فوتبال ایران کمک کند و تیم ملی را یاری برساند. کاش رسانههای ما هم به همان اندازه که به خلعتبری و حرفهای و کنایههای دایی و قلعهنویی بها میدادند در این روزها به تیم ملی هم بها بدهند. سال آینده همین موقع دیگر جام جهانی تمام شده است و میتوان با خیال راحت از حاشیهها سخن گفت اما وقت برای تیم ملی کم است. 23 مرداد ماه شبی بود که تیم ملی ایران یک قدم از فوتبال جهان عقب ماند. تیمهای ملی خودشان را در میدان محک زدند و ملیپوشان ما پای تلویزیون نشستند در حالیکه باید آنها نیز بازی میکردند و در وسط گود بودند نه کنار گود.