طبق اصل پیروزی هزار پدر دارد و شکست یتیم است، در موفقیتهای ورزشی همه سهم دارند به جز خبرنگاران این عرصه، اما نوبت به شکست که میرسد همه کنار میروند و جماعت ورزشی نویس میمانند و ناکامی و کشیدن بار سنگین آن به دوش.
جدا از بحث شکست و پیروزی و کامیابی و ناکامی، در تمام اختلافات و قهر و آشتیهای اهالی ورزش، خبرنگاران پای ثابت ماجرا هستند، اهالی ورزش که در موقع اختلاف در بالاترین حد ممکن طرف مقابل خود را میکوبند، اما وقتی مصالح شخصی ایجاب میکند که راه دوستی را در پی بگیرند، چنان تغییر رفتار 180 درجهای داشته و همه کاسه و کوزهها بر سر ورزشی نویسها شکسته میشود.
در این شرایط علاوه بر داغ شدن بازار تکذیبیه و بیانیه و شکایت و شکایت کشی، طرفین مدعی میشوند که هیچ گاه اختلافی نداشتهاند و هر چه هست زیر سر خبرنگارانی است که به دنبال بالا بردن تیتراژ روزنامههایشان و پر مخاطب کردن سایتهایشان هستند.
* خبرنگاری ورزشی شغلی با مشکلات زیاد
خبرنگاری در طبیعت خود شغل مشکلی محسوب میشود و در حوزه ورزش نیز مشکلات خاص خود را دارد که تا حدودی به ماهیت هیجانی و در لحظه بودن آن و حاشیههای زیادی که ورزش را در برگرفته، باز میگردد.
ورزش به دلیل ماهیت وجودی خود مورد توجه اقشار مختلف مردم قرار داشته و همین مساله یعنی جلب رضایت مخاطبان عام و خاص در کنار هم از دشواریهای این حرفه محسوب میشود و خبرنگاران ورزشی برای اینکه در این کار موفق باشند، نیاز زیادی به وقت گذاری و مطالعه و بررسی بر روی جوانب مختلف ورزش دارند.
* غریبه پرستی در ورزش اصفهان موج میزند
خبرنگاران ورزشی در شهرستانها همانند سایر خبرنگاران حوزههای دیگر با مشکل غریبه پرستی مدیران ورزشی و بازیکنان و مربیان مواجه هستند، تا جایی که در بسیاری از موارد در اطلاع رسانی ساده نیز دچار مشکل میشوند.
برخی از مدیران باشگاهی و ورزشی تنها رسانههای پایتخت را به حساب آورده و تمام هم و غم و تمرکز خود را بر روی ارتباط گرفتن با رسانههای تهرانی گذاشتهاند و به هیچ عنوان تمایلی برای همکاری و ارتباطات رسانهای با خبرنگاران شهرستانی ندارند و به نوعی کار کردن با شهرستانیها را پایین آمدن کلاس کاری خود میدانند.
در این وضعیت و در حالی که یک خبرنگار شهرستانی برای انجام مصاحبه با یک مدیر یا یک بازیکن باید چند روزی پیگیری کرده و در نهایت نیز به نتیجهای دست پیدا نمیکند، برخی مدیران و بازیکنان رأسا با رسانههای تهرانی تماس گرفته و حتی در مواردی برای تماس گرفتن با خبرنگاران تهرانی رقابت شدیدی دارند، اما در مقابل به پیش شماره ثابت و موبایل اصفهان آلرژی داشته هیچ گاه خود را مقید به پاسخگویی نمیدانند.
در مقابل به محض اینکه مشکلی برای این تیمها به وجود بیاید یا با سر نتایج به دست آمده با هواداران و افکار عمومی به مشکل برمیخورند، از رسانههای محلی توقع حمایت کردن دارند.
به طور نمونه باشگاه ذوبآهن یکی از باشگاههای اصفهانی است که اوج تبعیض رسانهای را در باشگاهش به نمایش گذاشته و حضور افراد پرتعداد در روابط عمومی و واحد رسانهای این باشگاه که مسئولیت دقیق آنها نیز مشخص نیست، به محلی برای پر رنگ شدن تبعیضهای رسانهای در بین رسانههای استان و رسانههای پایتخت تبدیل شدن است.
یا باشگاه اصفهانی دیگری که به دلایلی نامش را ذکر نمیکنیم، تا دو سال قبل ماهانه خبرنگاران تهرانی زیادی را در لیست رسانهایش داشت که با وجود دریافتی منظم و ماهانه، حتی در مقاطعی برای علیه این باشگاه جوسازی میکردند.
در بحث رسانههای داخلی نیز تبعیضهای زیادی دیده میشود که در برخی مواقع به طور رسمی جنبه باج گیری رسانهای به خود گرفته و صحنههای بسیار زشتی را در عرصه مطبوعاتی استان اصفهان به وجود آورده است که روز خبرنگار و گرامیداشت این حرفه فرهیخته اجازه بازگفت آن را نمیدهد.