در تعريف ورزش گفته شده است که:”فعاليت هاي جسماني که با رقابت همراه است و تابع يک سري قواعد و مقررات خاص مي باشد”. داوران در هر رشته ورزشي ملزم به اجراي قواعد و مقررات مربوط به آن رشته هستند و وجود اينگونه مقررات، بحث اخلاق در ورزش را مطرح مي سازد.
به نقل از سايت اتحاديه باشگاههاي فوتبال ايران ، عزيزالله محمدي مقاله اي را در مورد اخلاق در فوتبال حرفه اي نوشته که در اينجا به آن ميپردازيم :
در اينجا اين سؤال مطرح مي شود که آيا اخلاق در ورزش متمايز از اخلاقي است که در تجارت، حقوق يا پزشکي وجود دارد؟ اگر ما ناچاراز داشتن قواعد اخلاقي در ورزش هستيم بايد تعيين اين قواعد را به معلمين اخلاق واگذار نماييم يا افراد ذيريط با ورزش بايد درک واقعي از اخلاق داشته باشند و به اهميت مفاهيم اخلاقي رايج در ورزش آگاهي داشته باشند تا بتوانند وظايف خود را به درستي و صداقت انجام دهند.
به طور کلي، هر فردي که ناچار از تصميم گيري است بايد تصميم خود را بر مبناي اصول راهنماي مشخصي استوار نمايد. حال چگونه بايد يک تصميم منطبق بر اخلاق گرفت و چه اصولي به عنوان راهنما بايد به کار برده شوند؟ آيا هر فرد فقط آنچه را که درست مي پندارد، بايد انجام دهد؟ آيا در يک تصميم گيري تنها جنبه هاي قانوني را بايد در نظر داشت و ساير اصول را فراموش نمود؟ به عبارتي ديگر، آيا رفتاري مي تواند قانوني اما غير اخلافي باشد؟
معيارهاي عمومي اخلاقي نظير بازي جوانمردانه، صداقت و درستکاري مبنايي براي اخلاق در ورزش هستند و ورزش مانند هر رويداد ديگري تاکيد زيادي بر رعايت قواعد و مقررات دارد. اخلاق شعبه اي از فلسفه است زيرا بر آنچه درست و غلط است تمرکز دارد اما موضوع مهم يافتن معياري است که تعيين نمايد که از لحاظ اخلاقي چه چيزي صحيح يا غلط مي باشد. يک جنبه از اخلاق در ورزش به آن مي پردازد که چگونه افراد و تيم ها در هنگام مسابقه يا حضور در رقابت هاي ورزشي بايد رفتار کنند. در اين مورد، موضوع عمده رقابت نمودن با حريف اما در مسيري درست مي باشد. در مسابقات در سطح جوانان، هدف توسعه شخصيت از راه سخت کوشي، احترام، کار تيمي، شهامت و نظم است در حالي که در ورزش حرفه اي هدف بردن حريف از راه تلاش بيشتر و مهارت است نه بردن به هر طريقي و از راه نيرنگ و فريب. هر چند که اين يک انتخاب شخصي بوده اما ساير افراد نظير مربيان، هم تيمي ها، تماشاگران و مديران نيز در اين تصميم گيري مؤثر هستند.
اخلاق تجاري در مواردي با اخلاق در ورزش ارتباط پيدا مي کند به طور مثال هنگامي که مي خواهيم يک رويداد ورزشي را سازماندهي کنيم. شرکت هاي تجاري در دنياد متغير اقتصادي با رقابت شديدي روبرو هستند و در موارد بسياري ناچار از پيروي از اصل “تجارت، تجارت است” هستند که در مواردي مي توان نشانه هايي از آن را در ورزش يافت. بايد توجه داشت که منافع رعايت اصول اخلاقي در ورزش در دراز مدت نمود مي يابد و تمرکز بر موفقيت هاي کوتاه مدت مي تواند موجب غفلت از تأثير منفي اين گونه موفقيت ها در دراز مدت شود. ديدگاه رفتار غير اخلاقي بايد جاي خود را به فهم اين موضوع دهد که رعايت اصول اخلاقي براي افراد حاضر در آن ورزش سودمند مي باشد.
ذات هر ورزشي بر رقابت استوار است اما رابطه بين ورزشکاران و تماشاگران بايد بر مبناي تعامل و همکاري باشد ونه مغايرت و تضاد. در مدل همکاري ورزشکاران با تلاش و حفظ روحيه ورزشکاري همزمان به تماشاگران، مديران، تيم مقابل و داوران نيز احترام مي گذارند. در ورزش حرفه اي، از يک سو ورزشکاران در هر فرصتي از بيمارستان ها بازديد کرده و با کودکان بيمار صحبت مي کنند و از سويي ديگر تماشاگران به حريم زندگي خصوص ورزشکاران احترام گذاشته و از توهين و به کار بردن الفاظ زشت خودداري کرده و زمان و انرژي که ورزشکار براي موفقيت صرف نموده است را مورد قدرداني قرار مي دهند. ورزش از آن جهت اهميت يافته است که افراد گوناگون بايد با يکديگر همکاري نمايند تا انسجام و يکپارچگي را بوجود آورده تا بتوانند براي خود، تيم، شهر و کشور خود افتخار و غرور بيافرينند. ارزش ذاتي يک رقابت ورزشي در ظرفيت توليد کيفيتي از تجربه دروني براي ورزشکاران و تماشاگران است که بي بديل و بياد ماندني مي باشد.
بسياري از ارزش ها جهاني بوده و درکي مشترک از آن در تمامي جوامع وجود دارد نظير انصاف يا فريبکاري. برخي از دلايل براي ارائه رفتار غير اخلاقي توسط ورزشکاران، مديران باشگاه ها و مربيان موارد زير مي باشند:
تأکيد بيش از اندازه بر پيروزي که موجب بروز مفهوم “پيروزي به هر قيمتي ” شده است؛
کسب شهرت و منافع اقتصادي در ورزش؛
فشار از سوي تماشاگران، مديران و اقوام براي رسيدن به سطوح کيفي بالاتر؛
عدم تأکيد بر روحيه ورزشکاري و اهميت کار تيمي در سطح آماتوري؛
تجاري شدن ورزش؛
تأکيد بيش از اندازه بر اهميت نقش ورزش در سطح جامعه به طور کلي که دستيابي به موفقيت را به هر قيمت توجيه مي سازد.
براساس ماده 73 قانون جديد انضباطي فيفا، کميته اخلاق به نهادهاي قضايي فيفا که شامل کميته انضباطي وکميته تجديدنظر بود اضافه گرديد و در کميته اجرايي فيفا اين مقررات را در تاريخ 17 ژوئيه 2012 را در 88 ماده به تصويب رساند. اين مجموعه مقررات بر رفتاري که به تماميت و اعتبار فوتبال لطمه وارد مي کند و به طور خاص بر رفتار غير قانوني، غير اخلاقي و غير اصولي اعمال خواهد شد. و بر تمام مقامات رسمي و بازيکنان و همچنين کارگزاران رسمي مسابقات و بازيکنان اعمال خواهد شد.
مقررات اخلاقي فيفا مواردي نظيرقواعد کلي رفتاري،وظيفه بي طرفي، وفاداري، رازداري، افشاگري، عدم تعارض منافع، پيشنهاد و قبول هدايا و ساير منافع، رشوه و فساد، حق دلالي و گرفتن کميسيون، عدم تبعيض و درستي مسابقات و رقابت هارا در برمي گيرد.
کميته اخلاق مرکب از يک اتاق تحقيق و يک اتاق حکميت است وکميته اخلاق حق رسيدگي به تمام دعاوي ناشي از اعمال مقررات اخلاقي فيفا و ساير قواعد و مقررات فيفا را دارد همچنين کميته اخلاق حق قضاوت در زمينه رفتار تمامي افرادي که ملزم به رعايت اين مقررات هستند، هنگامي که وظايف خود را ايفا مي کنند، دارد.
از سويي فيفا، مقررات رفتاري خود را در6 خرداد 1391 به تصويب رساند وتأکيد نمود که رعايت اصول رفتاري وضع شده در مقررات رفتاري براي فيفا و اهدافش ضروري است، بخصوص براي حفظ و ارتقاي فوتبال به طور مداوم و توسعهي جهاني آن در پرتو ارزش هايي چون وحدت، آموزش و ارزش هاي فرهنگي و انساني و به طور مشخص توسط برنامه هاي توسعه و جوانان و همچنين جلوگيري از هرگونه روش و يا اعمالي که ممکن است سلامت بازيها و رقابت ها را به خطر انداخته و يا موجب سوء استفاده از فوتبال شود.
مقررات رفتاري در خصوص همه اعضاي خانواده فيفا اعمال مي شود، به طور مشخص براي :
مقامات رسمي: مقامات رسمي شامل همه اعضاي فدراسيون ها، اعضاي کميته ها، داوران و کمک داوران، مربي ها، تمرين دهنده ها و هر فرد ديگري که مسئوليت فني، پزشکي و يا اداري در فيفا، يک کنفدراسيون ، فدراسيون، ليگ و يا باشگاه را بر عهده دارد، مي شود.
فيفا يازده اصل اساسي براي عمل و رفتار تعيين نموده است که شامل:
صداقت و رفتار اخلاقي
احترام به ديگران
عدم تحملِ تبعيض و آزار و اذيت
بازي جوانمردانه
تبعيت از قانون، قواعد و مقررات
جلوگيري از تعارض منافع
شفافيت و اطاعت
مسئوليت هاي اجتماعي و زيست محيطي
مبارزه عليه مواد مخدر و دوپينگ
عدم تحملِ رشوه و فساد
ممنوعيت شرط بندي و دستکاري نتايج.
محدود نمودن مقررات اخلاقي به وضعيت ظاهري بازيکنان، از سوي افرادي آگاهانه يا ناآگاهانه تلاشي است براي منحرف کردن مبارزه جهاني با فسادو بي اخلاقي در فوتبال. تا اينجا بحث در مورد اخلاق حرفه اي و الزامات فيفا و فدراسيون ها بوده ولي آنچه که پيامبر رحمت للعالمين هدف از بعثت را”اني بعثت لاتمم مکارم الاخلاق” همانا مبعوث شدم براي کامل کردن اخلاق و اين اصول اخلاق برخاسته از همه ابعاد فرهنگي، اجتماعي و آموزشي در تمامي سطوح مادي و معنوي جوامع انساني مي باشد. مکتب، ايدئولوژي و طرز نگرش افراد چه فردي و چه اجتماعي بايدها و نبايدها را در جامعه تشکيل مي دهد و اخلاق در همه احوال و در همه اقوال مهمترين عنصر حياتي و بالندگي، بروز اختيار انساني را به زيباترين سجاياي اخلاقي بشري پيوند مي زند به طوريکه بدي و خوبي، شر و خير، مردي و نامردي، زيبايي و زشتي و هر آنچه از تضاد منفي و مثبت مي توان ترسيم کرد از مجراي اخلاق عبور مي کند و دل را دلبر، بوي را عنبر، چشم را نرگس، آب را روان، چشم ها را زلال، دشمني ها را دوستي، کجي ها را راست، قهرها را آشتي، جنگ ها را صلح و مهرباني و عاشقي را سنت نيکوي آدمياني مي سازد که رعايت اخلاق انساني زينت آنان مي باشد و بدينسان انسان به گل سرسبد آفرينش بدل مي گردد:
به جهان خرم از آنم که همه خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست…
رعايت اخلاق در ورزش ايران از اين روي جلوه نکويي دارد که ايران از ديرباز همواره مهد مهرباني ها و پهلواني ها بوده است نيکو نهاد، رسم عياري و جوانمردي سرلوحه اخلاق و رفتار قهرمانان و سيره و شيوه مولا علي (ع)، غايت آرزوي نيک مردان دريادل که در هر کوي و برزن و در هر زمان و مکان، واي واي حسين تشنه لب و وفاي عباس علمدار و وقار و متانت و صبر زينب (ص) جستجو کرده اند. همه اديان و تمامي مکاتب راستي و صداقت را پاس مي دارند و از زشتي و دروغ نفرت دارند… چه زيبا جلوه ايي از ورزش ايران را مي توان ترسيم کرد بر جهانيان که چون طاووس خرامان خرامان راه مي سپارند بر عرصه ميدان…. سکوي افتخار … قلب ها را تسخير مي کنند نه با هاي و هياهو، نه با درشتي و منم گويي…، نه با چهره و ابرو…، نه بازخم زبان و تحقير… . راستي چه زيباست جوانان اين مرز و بوم آراسته به صفات نيکوي دلاور مردان تاريخ، فروتن و فتاده ليک سربلند و سرافراز، پاک و شجاع چون حضرت حمزه، مرد چون باکري و همت و خرازي، ورزشکار جوانمرد و مردم دار چون پورياي ولي و تختي، صف به صف … زنجيروش… . آيا مي توان دل بست به همه اين ورزشکاران اين کشور که دل در گروي محبت مقتداي جوانمردان تاريخ حيدر کرار دارند … من فکر مي کنم آري مي توان.. به پاکي کودکان. اگرهمت کنيم و همان پاکي را در سن جواني داشته باشيم که در اينجا نقش مديران ورزش کشور، مديران باشگاه ها و مربيان ( که معلمي شغل انبياء است) بيش از همه مي تواند تأثيرگذار باشد چون ما ملت ايران در زمان جنگ اين امر را ثابت کرديم.