هنر برقرای ارتباط

معلمی، مربیگری، ورزشکاری، مدیریت، و هر کاری برای موفقیت به سه پایه نیاز دارد: عشق، هنر، و تخصص!

۱. شما با عشق تکلیف خود را با کار خود مشخص می کنید. اگر کارت را با عشق انجام بدهی، کارت می شود حرفه ات و از انجام آن لذت خواهی برد.

۲. شما با هنر تکلیف خود را با مخاطبین خود مشخص می کنید. برقراری ارتباط خوب و موثر با مخاطبین حرفه ای نیاز به هنرمندی دارد. با چنین هنری، شما می توانید دیگران را متقاعد کنید تا تحت برنامه مورد نظر شما هماهنگ عمل کنند.

۳. شما با تخصص تکلیف خود را با رقبای خود مشخص می کنید. فائق آمدن بر رقبای حرفه ای نیاز به تخصص دارد، و تخصص نیاز به دانش، تجربه و خلاقیت دارد!

برخی با ساده انگاری فکر می کنند برقراری ارتباط یعنی متقاعد کردن کلامیِ صرف، ولی این طور نیست. متقاعد کردن اگر پشتوانه تخصصی نداشته باشد و با عشق همراه نباشد، می شود زبان بازی و فریب کاری. برقراری ارتباط خوب و موثر با مخاطبین هنر است و خیلی بالاتر از «زبان بازی و فریبکاری» ست. البته این خیلی مهمِ که شما وقتی عشق و تخصص را داشته باشید، هنر برقراری ارتباط هم داشته باشید، وگرنه شانس موفقیت شما بسیار پایین می آید.

دنیا پر از معلم و مربی عاشق و متخصص است که به دلیل ضعف توانایی های ارتباطی کمتر رنگ موفقیت را دیده اند!

برقرار کردن ارتباط انسانی بین خود و دیگران واقعا هنر است. هنر آب شدن، بجای میخ شدن! یعنی حتی اگر می خواهیم در دل سنگ هم نفوذ کنیم، بهتر است بجای سرسختی میخ گونه، نرمی و صبوری آب گونه داشته باشیم!

در ارتباط انسانی گاهی سکوت خیلی پر معناتر از سخن و فریاد نفوذ می کند. گاهی لبخند حرف می زند، و گاهی اشک! گاهی یک دست نوازش کشدین بر سر یک نفر کار یک ملیون کلمه را می کند.

در هنر ارتباط، نگاه عمیق ترین حرف ها را می زند. زبان بدن یک کتاب است. حرکت دست ها گاهی معماها را حل می کند. و گوش دادن گاهی بسیار عمیق تر از زبان گشایی عمل می کند!

برقرای ارتباط خیلی عمیق تر از حرف زدن صرف است. یک هنر است. هنر این که بدانی کی سکوت کنی، کی گوش کنی، کی با چشمانت سخن بگویی، کی با دستانت سخن بگویی، کی با بدنت سخن بگویی، و این که اصلا چه چیزی را بگویی و چه چیزی را نگویی!

T.me/dr_saeidrostami

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.