بالاخره رفت!! همونی که گریه میکردیم با صداش…همونکه کلی خاطره داریم با آهنگاش!
پر کشید و رفت!
همونکه یادمون آورد یکی هسسسسست!! همون که یادمون داد عاشقی جاده یک طرفست!! مرتضی؟؟؟ چرا نیستی که ببینی مثل عصر پاییزی شده رنگ و رومون؟؟؟ متنفریم از این جمعه ی نحس که تورو از ما گرفت !
خوبه که بهمون حق میدی که داریم دل میزنیم،دق میکنیم کم کم!! تو همونی بودی که نبض احساسمون تو دستاش بود…! چرا ؟؟؟چرا حالا نیستی که بازم با شعرات گریه کنیمو خاطره بسازیم؟؟؟ چجوری باید یکشنبه تو رو بخاکی بسپریم که سررردهه؟؟؟ چجوری؟؟؟ به قول خودت….داریم میبازیمت….رفتی…ولی…بد رفتی!
بیا برگرد!! برگرد!!
هنوزم باورمون نمیشه ………
حیف …….
یه وقتایی یه چیزایی خیلی عجیبند هر چی سعی میکنیم بتونیم یه ذره ش را به زبون بیاریم نمیشه که نمیشه!!
درست مثل تمام حسی که از خاطره آهنگهای زیبای او داریم ….