دوزیستی و رسوایی

(نگاهی اجتماعی‌تر به ماجرای اخیر مداح‌ها و مجری‌ تلویزیون)

🔹 مجری تلویزیونی که “اینجا” از چادری بودن‌ش می‌گوید و “آنجا”، پوشش متفاوتی دارد. مداحی که در هیأت، از شور حسینی و عشق مذهب می‌گوید و پشت پرده، قبل از واریز شدن دستمزد شش رقمی به کارت بانکی منشی‌اش، برای کربلا کردن مجلس OK نمی‌دهد. مدرس دانشگاهی که در سخنرانی، از “بی‌اخلاق” شدن جامعه و وجدان کاری می‌گوید اما دفترش مبلغ ششصد هزار تومان حق‌الزحمه برای یکساعت سخنرانی را توهین به «استاد» می‌داند. حوزوی که در جلسه وعظ و منبر، از لزوم کار برای خدا و خلق خدا می‌گوید اما ده دقیقه قبل از سخنرانی، برای نادیده گرفته شدن پسوند “دکتر”ش قبل از عنوان حجت‌الاسلام، زمین و زمان را به هم دوخته است. این، تجربه‌ی روزمره‌ی ماست.

🔹 مسأله – منحصراً – فردی نیست. مسأله آن مجری و این مداح و آن مدرس دانشگاه و این حوزوی نیست. مسأله، سیستمی است که ما را دچار “دوزیستی” کرده است.

🔹 در تمام فرهنگ‌ها، میان روی صحنه و پشت صحنه‌ی آدمها، تفاوت هست. میان فضای خصوصی و فضای عمومی. این مسأله، مشکل نیست. مسأله اینجاست که میان این دو فضا، میان این دو تصویری که ما از خودمان می‌دهیم، فاصله‌ای نجومی ایجاد شود: دو تصویری که نه تنها به هم ربطی ندارند، که یکدیگر را نقض می‌کنند.

🔹 در این چهل سال، به این فضای “دوزیستی” به شدت دامن زده شده است. آدم‌ها تشویق شده‌اند که دو نقاب داشته باشند. نهادهایش هم ساخته‌ شده‌اند: از “گزینش” گرفته تا نهادهای دیگر. دوزیستی، دو رویی و نفاق، تشویق شده‌است. زمینه‌ی تاریخی استبدادی‌اش هم در فرهنگ ما وجود داشته است.

🔹 رخ دادن پدیده‌ی «رسوایی» در این فضا طبیعی است. رسوایی‌ها تکثیر می‌شود و مدام اتفاق می‌افتد. چرا؟ چون «رسوایی»، پیوند خوردن ناخواسته‌ی پشت صحنه و جلوی صحنه است. برافتادن پرده‌ها. رسوایی، نتیجه‌ی طبیعی نوع سیستمی است که برای اداره جامعه ساخته‌ایم.

به نقل از: مهدی سلیمانیه

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.