بدرود آقای انسان!

پانزدهم اردیبهشت در تاریخ فوتبال ایران می‌ماند؛ آن هم به نام مهدی مهدوی کیا که نام بزرگش بر یکی از حساسترین روزهای فوتبال ایران سایه انداخته بود.

خودش می‌گفت که منتظر چنین روزی بود؛ روزی که باید کفشهایش را پس از 22 سال پرافتخار آویزان کند. عصر طلایی فوتبال ایران با نسل بی بدیلش، تمام شد و رفت. حالا از آن تیم خاطره انگیز 98 دیگر در زمین فوتبال اثری نخواهد بود.55-217

عابدزاده که به آن شکل رفت، دلمان خوش بود که هنوز هستند از آن نسل پر افتخار که بعد شش، هفت سال فوتبال را به خانه های مردم برگردانده اند. دلمان خوش بود خدادادی هست اما داستان خداداد هم شد مثل عابدزاده. چند سال بعد دست روزگار برای علی دایی بد خواست. “آقای گل” که رفت، غم‌مان شد که جانشنین‌اش چه کسی است و هنوز پس از هفت سال غم‌مان را که برطرف نکرده اند هیچ، غصه “کی روش بزرگ” شده این پست لعنتی.

آسیاب به نوبت بود و چند سال بعد کریم باقری نوبتش رسید. کریم و یک دنیا خاطره. کریم و باری با استرالیا. کریم و گلش به کره. کریم و گلش به کوپکه مشهور اما او هم عجیب و غریب از این فوتبال رفت. فوتبالی که خودش می‌گفت ” کثیف” است و جایی برای او و امثالش نیست. کریم که رفت دلخوش بودیم از ستاره‌های آن تیم بی تکرار هنوز مهدی مهدوی کیا هست. “آقای شماره 6” که رفت، مهدوی کیا به ایران آمد و خوشحال بودیم به خاطر خودمان، به خاطر این فوتبال لعنتی.

اول می‌خواست به خانه اش، پرسپولیس برگردد اما “لیست” استیلی “پر” بود. کجا باید می رفت ستاره ای که هواداران هامبورگ در آ او ال آره نا با فریادهای کرکننده شان “میدددی” را در باری فرانکفورت و هامبورگ بدرقه کردند؟ به استیل آدین رفت. استیل آدین که افتاد و به دسته یک رفت، باز هم نشد، نشد که برگردد به خانه اش، به پرسپولیس. رفت گیلان، به تیم عابدینی. هر چند دلش با پرسپولیس بود اما لیاقتش نبود برخورد هواداران داماش که او را متهم کنند؛ متهم به اینکه مقابل پرسپولیس “راه داده”. از این اتهام ناراحت بود اما به روی خودش نیاورد و خیلی بی سر و صدا به تهران آمد. به همانجایی که “عشق” دوران کودکی اش بود.

روزها که جلو می رفتند اما انگار با کیای فوتبال سرناسازگاری نداشت اما مهدی همانی ماند که باید. حالا وقت خداحافظی آخرین بازمانده از نسل طلایی 98 است. زمان رفتن ستاره ای که اولویتش در فوتبال “انسان بودن” بود نه “بازیکن بودن”. فوتبال ایران کیایش را، ستاره اش را و یکی از انسانهایش را فراموش نمی‌کند. بدرود آقای انسان!

این نوشته در عمومی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.